یک عیار و چهل طرار – قسمت دوم

داروغه ناراحت به محل استقرارش در چهارسوق بازار رفت. گرگین خان، که حکم دست راستش داشت و هر شب بر دروازه طوقچی به نگهبانی می‌ایستاد، او را متفکر و ناراحت دید. علت را پرسید و او داستان ناپدید شدن چهل بار ابریشم و مهلت سه روزه شاه را برایش تعریف کرد. گرگین خان از جایش بلند شد و گفت:«ببرک خان، قصه نخور، من الان می‌روم و تا شب دزد آنها را پیدا می‌کنم.» سپس با چند نفر از کشیک‌چیانش به کاروانسرای ابریشم‌فروشها رفت. 

وقتی رسید فوری کاروان‌سرادار را خواست. پیرمرد کاروان‌سرادار با ترس و لرز جلوی او حاضر شد و تعظیمی کرد.(ادامه مطلب)

Open post
رسانه‌برتر مورخ 24 تیر 1394

داستان دنباله‌دار یک عیار و چهل طرار (۱) – مهلت سه روزه

مهلت سه روزه

میگویند روزی شاه عباس کبیر به همراه جمعی از بزرگان دربار و شیوخ و سردارانش برای بازدید ساختمان در حال ساخت عالی‌قاپو به میدان نقش جهان رفته بود که ناگهان از دهنه بازار قیصریه صدای شیون و زاری بلند شد و جمعی بازرگان بر سر و رو زنان خودشان را به نزدیکی شاه رساندند که قراولان و نگهبان جلوی ایشان را گرفتند.
شاه عباس، ایشیک آقاسی‌باشی وزیر تشریفاتش را فرستاد تا علت شیون و زاری را بپرسد. وزیر رفت و برگشت و گفت چند بازرگان چینی هستند که به تظلم خواهی آمده‌اند. شاه دستور داد آنها را به حضور بیاورند.(ادامه مطلب)

Open post
پاورقی طلسم قنات زارچ در رسانه برتر

پاورقی نویس شدم!

از بچگی، آرزوم بود پاورقی نویس روزنامه ها بشوم، چون توی سرگذشت اکثر نویسندهای موفقی که میخواندم میدیدم بخش بزرگی از شهرتشان از همین جا قوت میگرفت.

پاورقی طلسم قنات زارچ در رسانه برتر

ژول ورن، الکساندر دوما و حتی هرژه نیز آثاربزرگشان را به صورت پاورقی منتشر میکردند.  این روزها البته پاورقی نویسی دیگر آنقدر بین نویسندگان محبوب نیست. اما من دوستش دارم و خیلی خوشحالم شدم که داستان طلسم قنات زارچ به صورت یک داستان  دو قسمتی در روزنامه نیازمندیهای رسانه برتر، بچاپ رسید.

 البته با تمام شدن این داستان قرار است داستان جدیدی  با نام 《یک عیار و چهل طرار》 را در همین روزنامه ادامه بدهم و هر روز پانصد کلمه بنویسم.… (ادامه مطلب)

Open post
casual vacancy

گزارش کتاب «خلأ موقت»

اما اگر بخواهیم به خود داستان بپردازیم، داستان به نظر من کشش لازم را نداشت و با توجه به حجم ۷۵۰ صفحه‌ای آن ممکن است خواننده در میانه کار از آن خسته و رهایش کند. تنها موتور جلو برنده داستان به نظر من اسم نویسنده و مترجم بود که خواننده با توجه به سابقه آنها منتظر بهبود فضای داستان و هیجانی آن است. اما متاسفانه ناامید میگردد. در واقع اگر این داستان با نامهای دیگری چاپ شده بود، مسلماً فروش بسیار کمتری داشت.
در این میان با توجه به اینکه نویسنده به بی‌بند و باریهای امروزه غرب هم در میان داستانش می‌پرداخته است، کار مترجم و ناشر برای چاپ این کتاب احتمالاً بسیار سخت بوده است و کتاب دچار حذفیات زیادی شده است.… (ادامه مطلب)

Open post
نمایشگاه کتاب تهران

نمایشگاه کتاب سال 94 تهران

نمایشگاه کتاب تهران
به نظرم برای آدم‌های مثل من که می‌خواهند بودجه یک سالشان را در نمایشگاه خرج کنند، باید تسهیلات ویژه‌ای قائل شد. امسال همانطور که شنیده بودم، اجازه نمی‌دادند تا چرخ‌های خرید وارد محل غرفه‌ها شود. بنابراین باید کل کتابهای که می‌خریدی را دست می‌گرفتی و دور می‌رفتی. تا وقتی که طاقتت تمام می‌شد و از دست و کمر می‌افتادی. شانس آوردم که امسال غرفه‌های امانتداری گذاشته بودند. هر چند سرویسشان ایده‌آل نبود اما بهتر از هیچی بود. نکته عجیب ماجرا این بود که هر چند به چرخ خرید با آن حجم کمش به عنوان ایجاد مزاحمت برای دیگران اجازه ورود داده نمی‌شد، اما به کالسکه بچه با آن حجم عظیمش اجازه ورود می‌دادند.… (ادامه مطلب)

ماهنامه شگفتزار- شماره 39

شگفتزار را دیگر همه طرفداران ادبیات گمانه زنی می شناسند. ماهنامه ای دیجیتالی که به طور خاص به ادبیات گمانه زنی شامل ژانرهای فانتزی، علمی/تخیلی، ترسناک و پلیسی می پردازد. در میان ماهنامه‌های دیجیتالی و غیر دیجیتالی  حال حاضر حوضه ادبیات یکی از سنگینترین ها و با کیفیت ترینها می باشد که معمولاً با سخت گیری مطالبش را انتخاب و منتشر می کند. هر چند قرار همین سخت گیری موجب شده است که با کمبود مطالب مناسب مواجهه گردد و کمی از حالت ماهنامه خارج و به صورت «هر از گاه نامه» در بیاید. 

شماره ویژه فروردین 94 آن منتشر شده است و در آن طور خاص به بحث سفر در زمان پرداخته است.… (ادامه مطلب)

شرکت در مسابقه داستان نویسی علمی/تخیلی شریف

مسابقه داستان نویسی علمی/تخیلی شریفمسابقه داستان نویسی علمی/تخیلی شریف را با دو اثر شرکت کردم. یکی داستان آخرین ایستگاه و دیگری داستان روز نو، شرکت کردم. ابتدا می‌خواستم به جای آخرین ایستگاه، چهارشنبه متفاوت را بفرستم، اما سقف مسابقه پنج هزار کلمه بود و در آن صورت باید نزدیک بیست درصد داستان را حذف می کردم. حتی برای شرکت روز نو نیز تقریباً ده درصد داستان را حذف کردم. مسابقه قرار بود تا اول بهمن باشد برای همین عجله کردم. اما حالا تا 10 اسفند تمدید شده، اگر می دانستم شاید سعی می کردم داستان وضعیت کد 13 را تکمیل کنم و برایشان بفرستم.(ادامه مطلب)

Open post
قاتلان بدون چهره اثر هنینگ مانکل

گزارش کتاب «قاتلان بدون چهره»

وقتی به کتابخانه‌ام نگاه می‌کنم، بیشترین حجم کتابهایم را کتابهایی معمایی/پلیسی به خودش اختصاص داده است. خواندن این جور کتابها همیشه برایم جذاب بوده و هست. دوست داردم لایه لایه معما را حل کند و جلو برود، بعضی وقتها حدس‌های اشتباهم را اصلاح کنم و دوباره به کل ماجرا نگاه کنم و در اکثر مواقع در آخر داستان غافلگیر بشوم!

قاتلان بدون چهره اثر هنینگ مانکل

داستان کتاب که در سوئد اتفاق می‌افتد از قتل وحشیانه زوج کشاورز پیری آغاز می‌شود که در ادامه به یک ماجرای نژاد پرستانه تبدیل می‌شود و در نهایت به شناسائی قاتلین ختم می‌شود.
اما «هنینگ مانکل» نگاهی دیگر به داستان پلیسی دارد.(ادامه مطلب)

Open post
داستان نویسی برای تازه‌کارها

گزارش کتاب «داستان‌نویسی»

داستان نویسی برای تازه‌کارهااین روزها علیرغم فضای اینترنتی که وجود دارد و پراکندگی مطالعه مردم، عصری جدید در داستان نویسی و داستان پردازی ظهور کرده است و نویسنده‌های جوان و جویای نام آشنا با تکنولوژی تلاش می‌کنند عرصه را از دست نویسندگان قدیمی خارج کنند. ظهور این موج جدید و رسیدن به ثروت بادآورده توسط این نویسنده‌های خلاق، دوباره آرزوی نویسنده شدن را در میان جوان‌ها پر رنگ کرده است. 

برای همین چاپ کتابهای در مورد داستان نویسی باب شده است و در این میان انتشارات وایلی با سری کتابهای For Dummies که در اکثر مواقع خوش درخشیده‌اند، نیز جزو پیشگام‌ها است. من معمولاً علاقه خاصی به این سری کتابها دارم چون خیلی ساده رئوس مطلب را برایت شرح می‌دهند و از شاخه و برگ دادن و ورود به جزئیات خیلی خاص خودداری می‌کنند.(ادامه مطلب)

Posts navigation

1 2 3 24 25 26 27 28 29 30 47 48 49
Scroll to top