مدتها است که متوجه شدم حجم کتابهای که میخوانم از فیلمها و سریالهای که میبینم کمتر شده است. برای همین یک سال پیش تصمیم گرفتم فیلمنامهنویسی هم یاد بگیرم، شاید از داستاننویسی بهتر باشد. یک تحقیقی کردم و دریک موسسه مشغول آموختن شدم. فیلمنامهنویسی ۱ و ۲ را گذراندم و بعد تصمیم گرفتم کمی کارگردانی یاد بگیرم، بیشتر به این خاطر که بتوانم بهتر و فنیتر فیلمنامه بنویسم.
در دوره کارگردانی، استاد خطیبی پیشنهاد داد بعنوان تکلیف هر کس یک سکانس بنویسم تا یکی را انتخاب کند و عملاً کارگردانی را یادمان بدهد. برای راحتی کار قرار شد از همان دفتر موسسه آموزشی و کلاس استفاده کنیم.… (ادامه مطلب)
قصه گویی میدانی، هنر فراموش شده
قصه گویی در این روزگار تقریباً فراموش شده است. مادران و پدران کمتر فرصت قصه گفتن برای بچههای خود دارند و ترجیح میدهند آنها بیشتر با موبایلها و تبلتها و اسباببازیهای جدیدشان سرگرم باشند. پدر بزرگها و مادربزرگها هم روز به روز دور از دسترستر میشوند. آپارتمانهای کوچک آنها جایی برای نوههای پر سر و صدا ندارد. اما سالهای سال قبل هنری بود به اسم قصه گویی میدانی. که در واقع جد بسیاری از هنرهای روایتی مثل نقالی و پرده خوانی است.
در آن زمان قصهگوها بر سر میادین و گذرهای شهر میایستادند و با قصه گفتن برای بزرگسالان آنها را سرگرم میکردند و در میان آن پندها و اندرزها و گاه نقدها و کنایههای خود را از وضعیت موجود مطرح میکردند.… (ادامه مطلب)
کتاب رهبری اثر سر الکس فرگوسن – معرفی کتاب
دومین پیروزی ایران در تاریخ جام جهانی را تبریک میگویم. این پیروزی مسلما دل هر ایرانی را شاد کرد. تیم خوبی داریم و امیدوارم پیروزی های بعدی هم داشته باشیم هر چند با حریفانی مانند اسپانیا و پرتغال شاید خیلی خوشبینانه باشد.
به نظرم بهترین فرد ایران در بازی امشب یک غیر ایرانی باشد. بله منظورم کارلوس کیروش است.
اگر کتابخوان هستید توصیه میکنم حتما تعریفهای که مربی افسانه ای منچستر یونایتد، سر الکس فرگوسن در کتاب 《رهبری》از او کرده است را بخوانید. این کتاب علاوه بر اینکه برای فوتبال دوستان سرشار از خاطره است، برای مربیان فوتبال و مسئولان باشگاهها ورزشی و حتی سایر مربیان ورزشی نیز پر از درس است.… (ادامه مطلب)
شازده کوچولو ترجمه احمد شاملو
اگر دوست دارید کتاب بسیار زیبای شازده کوچولو اثر آنتوان دو سنتگزوپهری با ترجمه احمد شاملو را بخوانید حتما به سایت این شاعر بزرگ سری بزنید و متن کاملش را در آنجا بخوانید.
قسمتی از متن
این جوری بود که روزگارم تو تنهایی میگذشت بی این که راستی راستی یکی را داشته باشم که باش دو کلمه حرف بزنم، تااین که زد و شش سال پیش در کویر صحرا حادثهیی برایم اتفاق افتاد؛ یک چیز موتور هواپیمایم شکسته بود و چون نه تعمیرکاری همراهم بود نه مسافری یکه و تنها دست به کار شدم تا از پس چنان تعمیر مشکلی برآیم.… (ادامه مطلب)
ازدواج به روایت تاریخ
اولین ازدواج
این روزها همه دارند از سخت شدن روز به روز ازدواج صحبت میکنند. شاید به نظرتان اغراق بیایید. اما اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم شاید بهتر بتوانیم حقایق را بررسی کنیم.
به روایت تاریخ، اولین ازدواج بسیار ساده اتفاق افتاد. خداوند تبارک و تعالی دست حوا را در دست آدم گذاشت و از بهشت خودش بیرونشان کرد و گفت زمین برای شما، بروید نسلتون رو پرورش بدهید.
انسانهای جنگلی
آدم ابوالبشر در پرورش نسل موفق بود اما ازدواج برای نسل بعدی او در عصر درخت نشینی کمی سختتر شد. چون طرف حداقل باید مثل تارزان یک شکم سیکسپک میداشت، تا بتونه دست یکی از دختران را بگیره و از درخت خودش بالا ببره. … (ادامه مطلب)
طرحهای آزمایشی برای یک برنامه طنز تلویزیون
امروز مراجعه کردم برای امتحان، مشخص شد امتحانی در کار نیست و باید کار عملی بکنیم. در اولین مرحله باید برای یک برنامه طنز طرح بدهیم. بیست موضوع اعلام کردند که عبارتند از:
- ازدواج
- طلاق
- اعتیاد
- شغل
- سفر
- تحصیلی – دانشگا
- خانواده
- ترس
- هدیه و جشن
- محیط زیست
- خرید و فروش
- شبکه های مجازی
- کتاب
- وام
- ورزش
- بیمار و دکتر
- لاکچری
- آب
- سربازی
- ترافیک
به نظرم موضوعها خیلی تکراری است و برای هر کدامشان هر سال چندین عنوان طنز ساخته شده است و دادن طرح جدید خیلی سخت است. تازه باید توی همین دو سه روز مانده به عید طرحها را بدهیم.… (ادامه مطلب)
امتحان تلویزیون
فردا دارم میروم آزمون بدهم برای نویسندگی یک برنامه در تلویزیون اصفهان! برام دعا کنید عاقبت بخیر بشوم. اگر رد شدم که مسلما باز هم به نویسندگی ادامه میدهم تا بهتر شوم. اما قبول شدنم میتواند کمک خوبی در این مسیر به من بکند.
شب قصه – هفت گنبد – قصه گویی هفت پیکر نظامی
موسسه افسانسرا تنها موسسه خصوصی و غیر انتفاعی است که در اصفهان در حال کار جدی بر روی ادبیات فارسی و بخصوص داستانها و افسانه های قدیمی ما است. یکی از برنامه های این موسسه برگزاری شب های قصه است. امشب شاهد هشتمین شب قصه این موسسه بودم که به منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی پرداخته بود. کار و اجرایی زیبایی بود، هفت خانم قصه گو هر کدام یکی از داستانهای را از قول شاهدختهای داستان نظامی تعریف میکردند. برنامه همراه با اجرای موسیقی زنده و اجرای زیبا مجری، طراحی لباس زیبا و متناسب و محیط خیال انگیز عصارخانه شاهی همه و همه ترکیب زیبای به وجود آورده بودند.… (ادامه مطلب)
کجا میرویم ؟
دیروز از تصمیم فرهنگی گروهی از هم میهنانم خوشحال شده بودم، اما امروز با این عکس آه از نهادم برخواست. واقعا ما به کجا میرویم ؟ آدم میتواند تصورش را بکند که کتابفروشی های کاغذی شاید روزی جایشان را به موبایل فروشی و فروشگاه های تجهیزات مخابراتی و الکترونیکی بدهد یا هر جور کار فرهنگی حتی کافه کتاب. اما تبدیل شدن یک محل فرهنگی به یک قلیون کده، از نظر من یک فاجعه است.