خلاصه: خواندیم که مرداس جاسوس عثمانی، تلاش کرد که با کمک دستیارش شاه عباس را ترور کند و وقتی موفق به اینکار نشد، خود با فریاد «شاه را کشتن»، آشوب عظیمی در شهر به راه انداخت. در این حال اسب شاه رم میکند و او را از میان محافظانش خارج و به درون کوچههای شهر میبرد. مصطفی شیرفروش که یک تنه با دزدان و آشوبگران درگیر شده بود، شاه را نجات میدهد.
اللهوردیخان به همراه محافظانش به زحمت توانستند شاه عباس را از میان آشوبی که در شهر ایجاد شده بود، بگذرانند و به درب کاخ برسانند. اما خبر دروغ کشته شدن شاه عباس، زودتر از آنها به کاخ رسیده بود.… (ادامه مطلب)