داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (84): زانیار در خوزان
خلاصه: خواندیم که افسون وقتی توانست با کمک گرگین از زندان فرار کند برای انتقام از زانیار که برادرش را کشته بود، به راهنمایی سیاهپوش ناشناسی، استاد او یاور را دزدید و برای زانیار پیغام گذاشت. زانیار با کمک ننهسرباز رد همسر افسون را پیدا کرده و شبانه به طرف محل سکونت او رفت.
هنگامی که زانیار به خوزان رسید، نمیدانست باید به درب کدام خانه برود. خوزان، ده آبادی بود و جمعیت زیادی در آن ساکن بودند. هنوز شب به نیمه نرسیده بود و از درون بعضی از خانهها سر و صدا ساکنان به گوش میرسید. زانیار خانهای شلوغی را انتخاب کرد و درب آن را به صدا درآورد.… (ادامه مطلب)