آخرین ایستگاه
باربر «شادترین همسفر» با ضربهای آرامی به «آخرین ایستگاه» متصل شد. ایرج با خستگی صدای مراحل مختلف اتصال را پیگیری میکرد و بیصبرانه منتظر بود که محموله جدید را دریافت کند. آمدن این باربرها هیچ هیجانی نداشت. آنها با بار غیر جاندار میآمدند، بنابراین میتوانستند بدون محدودیت از کانالهای ابرفضا استفاده کنند. مسافرتی که برای یک آدم زنده، شاید شش ماه طول میکشید برای این باربرها کمتر از یک روز به طول میانجامید. و دلیل ارزانی حملشان هم به همین خاطر بود. آنها معمولاً بارهای کم ارزش را حمل میکردند. هر چند هر محموله که به این ایستگاه میرسید، یعنی توانسته هزینههای گران قیمت حملش را به شرکت بپردازد.… (ادامه مطلب)
بیشتر بخوانید