خلاصه: خواندیم در حالیکه مرداس جاسوس عثمانی، با کشتن یاور قصاب و داروغه و با ترور وزیراعظم، شهر را به هم ریخته بود. عیاران شهر و در راس آنها زانیار به دنبال گرفتار کردن او بودند. آنها مطمئن بودند که مرداس نقشه بزرگتری در سر دارد. در این میان زانیار به صورت اتفاقی متوجه میشود که همسر افسون دغل، در خانه دیوانبیگی است و امیدوار میشود شاید از آن طریق بتواند به مرداس برسد.
آن شب وقتی عیاران متوجه شدند مصطفی شیرفروش از زندان آزاد شده است، شور تازهای پیدا کردند. همه امیدوار بودند مصطفی مثل همیشه با درایت و زیرکی خود بتواند رد مرداس جاسوس را پیدا کند.… (ادامه مطلب)
برچسب: افسون
داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (120): یادی از گشته
خلاصه: خواندیم در حالیکه مرداس جاسوس یاور قصاب و داروغه را کشته و سعی میکند وزیر را ترور کند. عیاران شهر و در راس آنها زانیار به دنبال گرفتار کردن او هستند. آنها مطمئن هستند که مرداس نقشه بزرگتری در سر دارد. در این میان شاه عباس دستور داد دختر داروغه بعنوان دخترخواندهاش به حرمسرا برده شود. مشاهده این موضوع حال زانیار را پریشان میکند.
زانیار گذر زمان را حس نمیکرد ناامیدانه کنار کوچه نشسته بود و به همه اتفاقاتی که طی سال گذشته برایش افتاده بود فکر میکرد. از زمانی که در یک شب تاریک همراه افسون دغل به دنبال طعمهای برای دزدی میگشتند و با فرزانه دختر داروغه روبرو و در همان نگاه اول عاشق او شده بود خیلی گذشته بود.… (ادامه مطلب)