داستان خوانی در آن گاه داستان
هفته گذشته برایم هفته بسیار شلوغ و پر کاری بود. روز سه شنبه برای اولین بار یک داستانم را در حضور جمع خواندم و نقد شنیدم. داستانی که انتخاب کرده بودم داستان طلسم قنات زارچ بود و در محفل «آن گاه داستان» آن را خواندم. «آن گاه داستان» به همت مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان هر دو هفته یکبار سهشنبهها بعدازظهر در حوضه خانه باغ غدیر اصفهان تشکیل میشود. در هر محفل آن گاه داستان از یکی از منتقدان یا نویسندگان نیز دعوت میشود حضور داشته باشد و در نقد داستانها کمک بکند. به نظر من که فضای خیلی خوبی برای نویسندگان جوان و نوجوان ایجاد شده و به شخصه نیز از این فضا استفاده میکنم تا انرژی بیشتری بگیرم. در این جلسه آقای «مهدی باتقوا» دعوت شده بود و در کنار چند نفر از اساتید دیگر و حضار داستان قنات زارچ را نقد کردیم و من کلی مطلب جدید یاد گرفتم. تنها تاسفی که میخورم این است که این فضا، فقط برای نقد داستانهای کوتاه است و من نمیتوانم داستانهای بلندترم را هم برای نقد ارائه کنم.
خواندن داستان برای خودش تجربهای بود. شبیه کلاسهای انشاء مدرسه بود با این فرق که به جای شاگردها، کلی معلم جلویت نشستهاند.
دغستان خوندنپدر جمع از داستان نوشتن هم خیلی سخت تره. یعنی فراتر از سخته. واقعا احسنت به شما.
کیبورد قاطی کرد!!! 🙂
داستان خوندن در جمع…