من هم مثل هر کرم کتاب دیگرى از اینکه فیلمهاى خوب را ببینم لذت مىبرم بخصوص اگر بر اساس یک داستان خوب هم باشد. فرصتى پیشآمد تا بعد از مدتها فیلم «مردی با نقاب آهنی» که گفته مىشد بر اساس کتاب «سه تفنگدار» یکى از شاهکارهاى نویسنده بزرگ فرانسوى «الکساندر دوما» تهیه شده است، را ببینم.
فیلم، به نسبت فیلم جالبى بود بخصوص که هنرپیشههاى خوبى را هم به کار گرفته بود. اما اگر روزى خواستند این فیلم را بعنوان داستان «الکساندر دوما» به شما قالب کنند، سفت و سخت جلویشان بایستید.
هر چند فیلم قسمتىهاى از کتاب را به وام گرفته بود (مثل اسامى، ماجراى عشق شاه به معشوق آتوس، ریاست دارتانیان بر گارد تفنگداران شاه، دسیسهچینى آرامیس، و … ) ولى از نظر داستانى روال کاملاً متفاوتى را پیش گرفته است.و به طور حتم این پایان ماجراى دارتانیان قهرمان اصلى این رمان نیست هر چند شاید پایان قهرمانپرورترى از پایان «الکساندر دوما» باشد. در داستان اصلى دارتانیان در میدان جنگ با هلندىها و بر اثر گلوله توپ کشته مىشود. و تا جائى که یادم هست (چون مدتى از خواندن کتاب مىگذارد) در کتاب این دارتانیان بود که مردی با نقاب آهنی را به زندان منتقل کرد و تلاش آرامیس براى پیدا کردن این مرد به شکست انجامید. و به هیچ وجه جریان جابجا کردن دو پادشاه به وقوع نپیوست. در واقع لوئى هیچوقت فیلیپ را ندید.
در هر صورت همه شما دوستان را به خواندن رمان پر کشش و جذبه و شاهکار نویسنده و رماننویس معروف جهان «الکساندر دوما» دعوت مىکنم.
این مطلب اولین بار برای وبلاگ کرم کتاب نوشته شده است.