یکی از روزهای خوب نویسندگان، روزی است که بالاخره ناشر از آنها میخواهد یک پشت جلدی برای کتابشان بنویسند اما این ماجرا بلافاصله با دلهره و اضطراب ادامه پیدا میکند. پشت جلد نوشتن (یا انتخاب کردن) برخلاف ظاهرش کار سادهای نیست. شاید بعد از انتخاب اسم و طرح جلد، نوشته پشت جلد مهمترین ابزار تبلیغاتی نویسنده برای جذب مخاطبانش است. ناشران حرفهای دنیا معمولا پشت جلدنویسهای حرفهای هم در کنار خود دارند. اما در ایران معمولا انتخاب پشت جلد بر عهده خود نویسنده است. برای همین در این مطلب کوتاه سعی میکنم راههای نوشتن یک پشت جلد عالی را با شما در میان بگذارم.
پشت جلد چیست؟
پشت جلد در واقع شرح کوتاهی از یک کتاب است که برای اهداف تبلیغاتی نوشته شده و معمولا در قسمت پشت جلد کتابها ظاهر میشود. انگلیسیها به آن blurb هم میگویند. به نظر میرسد پشت جلد نویسی از دهه ۱۸۶۰ در آمریکا شروع شده و تا امروز جایگاه خود را در صنعت نشر و حتی فیلم باز کرده است.
در پشت جلد کتاب معمولا یک خلاصه کوتاه از محتوای کتاب، نقدی از نویسنده یا نقاد معتبر، و گاهی اطلاعاتی درباره نویسنده نوشته میشود. تعداد کلمات متغیر است و بستگی به طراحی و محتوای کتاب دارد، اما معمولا سعی میشود این اطلاعات به صورت خلاصه و جذاب برای خواننده ارائه شود.
انواع پشت جلد داستانی
در طی سالیان گذشته چند نوع نوشته پشت جلد جای خودشان را در صنعت نشر کتابهای داستانی باز کردهاند. این چند نمونه عبارتند از:
- شرح حال نویسنده یا کتاب
- معمولا برای آثار کلاسیک یا نویسندههای مشهور پشت جلد به شرح حال نویسنده و یا چگونکی نوشتن آن کتاب میپردازد. اما در مورد نویسندگان تازه کار به هیچ وجه این روش توصیه نمیشود. مگر اینکه بخواهید یک تخصص ویژه نویسنده که ممکن است برای خواننده جذاب باشد را پر رنگ بکنید. مثلا اگر شما یک کارآگاه بازنشسته پلیس هستید که حالا داستان پلیسی نوشته است، این سابقه شما میتواند خواننده را جذب خود بکند.
- بخشهای از نقدهای مثبت کتاب در نشریات
- اگر کتاب شما در چاپ اول موفق بوده، میتوانید نقدهای مثبت در مورد کتاب خود را جمعآوری کنید و در چاپهای بعدی بخشهای از آنرا در پشت جلد بیاورید. مسلما در چاپ اول کتاب این روش کاربردی ندارد.
- سخنی از یک شخصیت مشهور در مورد کتاب
- اگر آنقدر خوش شانس باشید که یک شخص مشهور کتاب شما را بخواند و در مورد آن مطلب مثبتی گفته باشد که باعث جذب بیشتر طرفداران او میشود حتما از آن استفاده بکنید. گاهی نظرات مدیران مشهور نشر یا ویراستاران و مترجمان نامی هم میتواند برای پشت جلد کتاب شما مناسب باشد.
- بخشی از کتاب
- یکی از محبوبترین روشهای جذب مخاطب آن است که قسمت مهیجی از کتاب را پشت جلد بیاورید. این روش بخصوص در چاپ اول کتابها بسیار پر کاربرد است.
- خلاصهای جذاب و بدون پایان از کتاب
- یکی دیگر از روشهای موثر جذب مخاطب، آوردن یک خلاصه جذاب چند خطی و بازگو کردن چالش بزرگ قهرمانان داستان اما بدون پرداختن به پایان داستان و گره گشایی در پشت جلد کتاب است.
در برخی موارد در پشت جلد میتوان ترکیبی از موارد بالا را هم بکار برد.
نکاتی که در هنگام نوشتن پشت جلد باید به آن توجه کرد
- به خوانندگان آنچه می خواهند بدهید – اما نه همه چیز را. مهمترین نکته این است که پشت جلد شما باید ماجرای اصلی را نشان بده و خوانندگان را تشویق کند که نسبت به شخصیتهای شما احساس نگرانی بکنند، اما زیادهروی نکنید و رازهای بزرگ داستان را لو ندهید.
- مخاطب خود را بشناسید. مثل هر تبلیغ دیگری، مهمترین نکته آن است که مخاطب خود را بشناسید. آیا کتابی برای نوجوانان پر شر و شور نوشتهاید یا برای زنان خانهدار یا مردان ماجراجو؟ پشت جلد کتاب را جوری بنویسید که آن افراد را جذب بکند.
- متناسب با ژانر خود پشت جلد را بنویسید. هر ژانر خصوصیات و خوانندگان خود را دارد. اگر یک فانتزی مینویسید باید پشتجلدی با عوامل فانتزی بنویسید و اگر کتابی عاشقانه مینویسند به نوع رابطه یا مشکلات روابط عاشقانه بپردازید. جوری بنویسید که خواننده را برای خرید کتاب جذب کند.
- روی خوانایی تمرکز کنید. یادتان باشد که پشت جلد را همیشه خواننده در یک محیط آرامشبخش نمیخواند. از طرفی حجم نوشته باید بگونهای باشد که بشود با فونتی معمولا بزرگتر از نوشتههای کتاب در پشت جلد چاپ کرد و به هیچ وجه از نصف صفحه بیشتر نباید بشود.
- نمونهها را بخوانید. تمام اساتید درس اول نوشتن را خواندن، خواندن و خواندن میدانند. برای پشتجلد نوشتن هم همینطور است. به کتابخانه خودتان یا کتابفروشیها بروید و پشت جلدهای مختلف را بخوانید. ببینید کدام شما را جذب میکند و چرا. بعد شروع کنید به نوشتن پشت جلد خودتان.
پشت جلد کتاب چقدر باشد؟
پشت جلد کتاب معمولا بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ کلمه است. سعی نکنید آنرا زیاد طولانی بکنید. عدد طلایی ۷ خط برای یک پشت جلد بهترین گزینه است.
هفت نکته طلایی برای یک پشت جلد عالی
اگر میخواهید یک پشت جلد برای کتاب خود بنویسید، این هفت نکته طلایی را در نظر داشته باشید.
- برای فروش بنویسید. کتاب یک کالا است و شما قرار است آنرا بفروشید. پس یک متن تبلیغاتی برای آن باید بنویسید که حداکثر مخاطب را جذب بکند.
- در پشت جلد هیچگاه نباید گرهگشایی را لو بدهید. گفتن نوع کشمکشی که میخواهد در داستان اتفاق بیفتد به خواننده کمک میکند بفهمد داستان مورد علاقه او هست یا نه؟ اما اگر گرهگشایی پایان داستان را هم در پشت جلد بیاورید هیچ انگیزهای برای خواندن باقی نمیگذارید.
- از اسامی شخصیتها ترجیحا استفاده نکنید. خواننده هنوز با شخصیتها آشنا نیست ولی شما بعنوان نویسنده شخصیتها را میشناسید و این ممکن است باعث شود جوری بنویسید که برای خواننده گنگ باشد. این قانون یک استثنا هم دارد و آن موقعی است که قهرمان شما شخصیتی مشهور باشد که خواننده نیز او را بشناسد. این موضوع بیشتر در رمانهای تاریخی یا سیاسی اتفاق میافتد.
- کمی اغراق کنید. مثل هر مبلغ خوبی باید کمی در مورد کالای خودتان اغراق بکنید. البته زیادروی نکنید. اما کمی اغراق باعث تهیج خریدار احتمالی کتاب میشود.
- از افعال زمان حال استفاده کنید.
- کلمات جذاب و باشکوه بکار ببرید. اما این به معنی استفاده از لغات غامض و پیچیده نیست. یادتان باشد شما میخواهید کتاب را بفروشید نه اینکه فخر فروشی بکنید.
- با یک سوال تمام کنید. سعی کنید پشت جلد را با یک سوال تمام بکنید. سوال باید جوری باشد که خواننده تشویق بشود برای یافتن پاسخ آن، کتاب را مطالعه کند.
قدم بعدی چیست؟
شما یک نویسنده خلاق هستید که حداقل نوشتن یک کتاب را به اتمام رساندهاید. پس نترسید و دست به قلم بشوید. پیشنهاد میکنم چند پشت جلد بنویسید و آنها را به افراد مختلف نشان بدهید و نظرشان را بخواهید و بعد آن یکی را انتخاب بکنید که بیشترین مخاطب را جذب کرده است.
ناشران و ویراستاران هم میتوانند در انتخاب پشت جلد خوب به شما کمک بکنند. حتی میتوانید از متخصصین فروش در این زمینه استفاده بکنید. اما باور بکنید هیچ کس به خوبی خودتان نمیتواند در مورد کتابتان بگوید. پس شروع کنید به نوشتن پشت جلد خودتان.