
در كشور ما، كمتر نويسنده باسابقهاي نوشتههايش را از طريق اينترنت به دست مخاطب ميرساند، اما نويسندگان جوانتر راحتتر دست به اين كار ميزنند. داستاننويسي وبلاگي ممكن است با هدف كسب شهرت و جذب مخاطب باشد، يا راهي براي انتشار اثر در بازار كتاب، يا حتي كسب منافع مالي در آيندهاي دور. ولي در ديگر كشورها چنين نيست.
انتشار داستان يا رمان ايراني در اينترنت هم زياد است و هم كم. وقتي به دنبال داستاننويسان حرفهاي وبلاگنويس ميگرديم، كمتر كسي را پيدا ميكنيم تا در سايت شخصياش داستان بنويسد. ولي وقتي به طور اتفاقي وبلاگها را ميخوانيم، خيلي از نوشتهها قدرت داستان شدن دارند يا اتفاقا دقيقا تمام عناصر داستان در آنها رعايت شده است. از طرف ديگر، سايتهايي چون جن و پري، قابيل، مد و مه و… با بازنگري، داستانهاي افراد مختلف را بدون ملاك شهرت يا تازه كار بودن منتشر ميكنند.
علي عبداللهي، از جمله مترجمان و كارشناساني است كه اعتقاد دارد داستاننويسي اينترنتي در ايران بسيار گسترده است.
او ميگويد: تعداد وبلاگهاي فارسي در ايران و كساني كه داستانهايشان را در آن منتشر ميكنند، نسبت به جمعيت جهان و آمارهاي ارائه شده خيلي بيشتر است.
از همين جاست كه عبداللهي انتظار دارد داستان وبلاگي در روند داستاننويسي كشور تاثير بگذارد.
ويژگيهاي داستاننويسي در فضاي مجازي
چندي پيش، انتشارات علمي و فرهنگي، چهارمين جشنواره داستاننويسي و تصويرسازي حوزه ادبيات كودك و نوجوان خود را برگزار كرد كه تنها برگزيده بخش وبلاگنويسي آن مجيد دهقان نصيري بود. اين نويسنده براي داستاننويسي وبلاگي، ويژگيهاي خاصي را در مقايسه با انتشار كتابهاي مجموعه داستان در نظر ميگيرد و ميگويد: در اين روش، سرعت انتشار بسيار سريع است.
يعني نويسنده ميتواند داستان را مستقيما در وبلاگ خود بنويسد و خوانندهاي كه او را دنبال ميكند، نيز بلافاصله داستان را داغ داغ از تنور درآورده و مطالعه كند. در روشهاي نشر سنتي، سردبير و ناشر داستان را مطالعه ميكنند و پس از بررسيهاي ويراستار در نهايت به چاپ ميرسد. البته بسته به محل چاپ در روزنامه، ماهنامه، فصلنامه يا كتاب ممكن است زمان زيادي طول بكشد تا به دست خوانندههاي اصلي آن برسد.
او يكي ديگر از مزاياي داستاننويسي وبلاگي را ارتباط نزديك خواننده و نويسنده ميداند و ميافزايد: در اين روش، خواننده تنها با فشردن چند كليد ميتواند با نويسنده ارتباط برقرار كند. در حالي كه در روشهاي سنتي اين ارتباط فقط از طريق مسير طولاني مكاتبه با ناشر يا دفتر مجله يا روزنامه ممكن است.
آخرين ويژگي داستاننويسي وبلاگي از نظر دهقاننصيري، انتشار اثر بدون محدوديت در مرزهاي جغرافيايي است. زيرا آثار فارسيزبانان به دست ايرانيها، افغانها و تاجيكها و فارسيزبانهاي مهاجر در ديگر كشورها ميرسد. به عقيده او، اين مساله از آن نظر مهم است كه شايد يك نويسنده در ميان مردم منطقه خودش، نتواند خواننده كافي پيدا كند، اما احتمال دارد كه بتواند در كل دنيا تعداد زيادي خواننده همفكر خود براي آثارش بيابد.
گرايش به داستانهاي كوتاه كوتاه
داستان مينيماليسم يا داستانهاي كوتاه كوتاه در ايران جدا از تعاريف جهاني دچار سرنوشتي متفاوت شده است. اينگونه داستانهاي منتشر شده در قالب كتاب يا در اينترنت بسيار كوتاهند تا جايي كه گاهي كمتر از 100 كلمه هستند. اگرچه اين تعريف در مسابقات جهاني نيز رايج است، اما با تعريفهاي اصيل داستان مينيماليسم تفاوت دارد.
نكته: داستاننويسي وبلاگي در ايران بيشتر با هدف كسب شهرت و جذب مخاطب انجام ميشود و راهي براي ورود نويسندگان جوان به بازار كتاب به شمار ميآيد
به هر حال نوشتن اينگونه داستانها به زبان فارسي در اينترنت رشد زيادي داشته است. عبداللهي گرايش به نوشتن داستان كوتاه و داستان مينيماليسم را در فضاي مجازي ناشي از خواستههاي نويسنده و خواننده ميداند و تاكيد ميكند: نميتوان در وبلاگ مطالب بسيار بلند يا رمان گذاشت زيرا از تعداد مخاطبان وبلاگ كاسته ميشود. مگر اين كه آنقدر رمان جالب باشد كه شخص تصميم بگيرد با كپي كردن و پرينت گرفتن، مطلب را پيگيري كند. البته در اين صورت دوباره از پديده وبلاگنويسي به كتابخواني سوق پيدا ميكنيم.
او نيز در نهايت معتقد است كه وبلاگنويسها بايد محدوديت نوع رسانههايشان را هم در نظر بگيرند. پس ناگزيرند به كوتاهنويسي روي بياورند تا احتمال خوانده شدن نوشتههايشان بيشتر شود.
تاثير داستاننويسي وبلاگي
عبداللهي، داستان نويسي وبلاگي را حركتي مثبت قلمداد ميكند و ميگويد: استفاده از اينترنت به منظور داستاننويسي براي عدهاي از نويسندگان كه امكان چاپ آثارشان را به هر دليلي ندارند، اتفاق خوبي بوده است زيرا چنين وبلاگهايي، خوانندگان خاص خودش را دارد و همان خوانندگان پس از چاپ اثر نويسنده، براي خريد آن اقدام ميكنند.
دكتر بهناز عليپور گسكري، استاد دانشگاه رشته ادبيات تطبيقي، اگرچه به طور كل با حركتهاي ذوقي ادبي موافق است، اما در اين ميان، از عدم مطالعات كافي نويسندگان وبلاگي احساس خطر ميكند. او ميگويد: بعضي از اين داستانها از طريق ايميل به دستم ميرسد و آنها را ميخوانم.
معمولا ميگويند داستاننويس بايد 80 درصد از وقتش را مطالعه كند و 20 درصد باقيمانده را بنويسد. ولي در اين داستانها جريان برعكس شده است. دايره واژگان كاربردي نويسندگان وبلاگي محدود است.
او ادامه ميدهد: نوشتن به كولهباري از دانش و زحمت نياز دارد اما نويسندهاي كه روزانه چند بار وبلاگش را به روز ميكند، ديگر سراغ ارائه كيفيت خوب اثر نميرود. هميشه حجم زياد، بيانگر كيفيت بالا نيست.
اگر چنين آثاري بدون رفع ضعفهايش در بازار به چاپ برسد، ميتواند مشكل آفرين باشد. وبلاگنويسي داستاني، زماني ميتواند تاثيرگذاري مثبت بر روند جريانهاي رايج داستاننويسي داشته باشد كه نويسنده پس از تلاش و بازخوانيهاي مكرر طي يك ماه فقط چند مطلب را در وبلاگ بگذارد.
دهقان نصيري هم معتقد است كه داستاننويسي وبلاگي 2 تاثير عمده بر روند داستانهاي چاپ شده خواهد داشت. تاثير كوتاه مدتش در آن است كه به مرور باعث رشد و به بلوغ رسيدن موج جديدي از نويسندگان خواهد شد كه مسلما در كوتاه مدت شاهد چاپ آثارشان به صورت مكتوب در رسانههاي كاغذي خواهيم بود. تاثير بلندمدتش كه به دهههاي نهچندان دور در آينده مربوط ميشود، آن است كه شاهد مرگ تدريجي آثار مكتوب خواهيم بود. در آن زمان با توجه به رشد رسانههاي ارتباطي و ديجيتالي، نويسندگان معروف احتمالا بيشتر راغب خواهند بود تا آثارشان را در وبلاگها و سايتهاي اختصاصي خود منتشر و كسب درآمد كنند.
دنيايي ناآشنا براي قديميها
براي تهيه اين گزارش، سراغ پيشكسوتان زيادي رفتيم. چه براي يافتن سايتهاي اختصاصيشان در اينترنت و چه ميزان آگاهي آنان از روند داستاننويسي وبلاگي. اما هيچيك از آنها با فضاي مجازي انس نداشتند. حتي اگر سايت شخصي براي اطلاعرسانيهاي كتابها و نوشتهها و گفتوگوهايشان دارند، اما سراغ ديگر سايتها نميروند و هيچ اطلاعي درباره جريانهاي اينترنتي ندارند. اين در حالي است كه تعداد بازديدكنندگان از يك سايت شايد روزانه به بيش از 100 يا 200 نفر برسد كه البته به توانايي نويسنده آن نيز بستگي دارد، اما كتابهايي با تيراژ 2 هزار نسخه طي چند سال به فروش ميرسد. بماند كه تعداد زيادي از كتابها به دوستان هديه داده ميشود و شايد براي هميشه در كتابخانههاي شخصي افراد خاك بخورد.
عليپور گسكري درباره ناآشنايي نويسندگان پيشكسوت با فضاي اينترنت ميگويد: هر نويسندهاي لازم است كه از جريانهاي مختلف ايجاد شده در رشته تخصصياش آگاه باشد تا اگر انحرافي يا ابتكاري در اين راهها ميبيند، بتواند عكسالعملهاي مناسب و بجا داشته باشد.
او پيشنهاد ميدهد كه بررسي داستانهاي نوشته شده در وبلاگها به لحاظ سياسي، اجتماعي و احساسي ميتواند به حوزه جامعه شناختي ادبيات كمك كند.