داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (117): خائن همیشگی
خلاصه: خواندیم که در زمانی که عیاران و حاتمبیگ وزیر به دنبال قاتل یاور قصاب و داروغه بودند، مرداس نقشهای خطرناک دیگری در سر داشت. او و ارسلان در لباس گزمهها اقدام به ترور حاتمبیگ وزیر میکنند. اما با حضور به موقع زانیار و امامقلی، وزیر نجات پیدا میکند. زانیار به دنبال ترورکنندگان میرود ولی باز گرفتار میشود. اما اینبار ارسلان او را نمیکشد.
زانیار کمی بر بالای بام صبر کرد. نفسی تازه کرد و گذاشت صدای سم اسبها دور شود. بعد از جای خودش بلند شد. برای بار دوم از دست مرداس و دستیارش نجات پیدا کرده بود. نمیدانست چرا دستیار مرداس او را نکشته اما حاضر نبود قاتلین استادش را همینطور رها کند.… (ادامه مطلب)