داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (75): فهمیدن فرزانه
خلاصه: خواندیم که با فرار افسون دزد از زندان، زانیار و یارعلی به تعقیب آنها رفتند و به فرزانه و شاهزاده که در دست راهزنان اسیر بودند، کمک کردند که فرار کنند. اما یارعلی در آن میان کشته شد و زانیار به دنبال راهزنان رفت تا انتقامش را بگیرد،او افسون را اسیر و برادرش ارغون را کشت و توانست با حیله راهزنانی که به دنبالش بودن را بفریبد و افسون را تحویل حاتمبیگ وزیر داد.
هنگامی که زانیار از اتاق بیرون پرید، حاتم بیگ وزیر به فرمانده نگهبانانش و چند نگهبانی که همراه او به اتاق آمده و میخواستند زانیار را تعقیب کنند، گفت: «بیعرضهها!… (ادامه مطلب)