کتاب هزار و یک شب

گزرش کتاب «هزار و یک شب»

کتاب هزار و یک شبتقریباً از زمانی که فهمیدم کتابی به نام «هزار و یک شب» وجود دارد، در آرزوی خواندنش سوختم و ساختم تا اینکه اواخر تابستان امسال دلم رو به دریا زدم و با راهنمائی یکی از کتاب‌فروش‌ها ترجمه طسوجی این کتاب را خریدم.
کتاب باید ۶ جلد باشد اما در عمل هر دو جلد را در یک کتاب جمع‌آوری کرده‌اند و در مجموع سه کتاب تحویل بنده دادند به قیمت کمرشکن ۹۵۰۰ تومان. اما صفحه‌بندی کتاب‌ها هنوز بر مبنای شش جلد می‌باشد. جدول زیر خلاصه‌ای از مشخصات این شش جلد می‌باشد:

 

نام کتاب: هزار و یک شب

ترجمه: عبدالطیف طسوجی (طسوجی تبریزی)
ناشر: انتشارات جامی
چاپ: اول
تاریخ چاپ: ۱۳۷۹
دوره: ۶ جلد
قیمت: ۹۵،۰۰۰ ریال
تیراژ: ۳۰۰۰ جلد
شابک: ۶-۸۵-۵۶۲۰-۹۶۴

جلد تعداد صفحه تعداد حکایت تعداد شب‌ها شابک
جلد اول ۳۰۰ ۳۶ ۱۰۷ ۶-۸۵-۵۶۲۰-۹۶۴
جلد دوم ۲۹۸ ۱۹ ۱۴۸
جلد سوم ۲۹۶ ۸۱ ۱۹۸ ۰-۸۸-۵۶۲۰-۹۶۴
جلد چهارم ۲۹۸ ۳۳ ۲۰۸
جلد پنجم ۲۹۸ ۲۳ ۱۹۷ ۵-۹۴-۵۶۲۰-۹۶۴
جلد ششم ۲۶۳ ۱۲ ۱۴۳
جمع ۱۷۵۳ ۲۰۴ ۱۰۰۱


اما نکاتی جالبی که در این کتاب هست:
۱- هر چند معروف است که بغداد شهر هزار و یک شب است، اما اصل داستان شهرزاد و ملک شاهزمان همانطور که در ابتدای داستان گفته می‌شود در هند و چین اتفاق می‌افتد.
۲- هزار و یک شب ترکیب از داستان‌های با اصلیت هندی، فارسی و عربی است. هر چه داستان‌های که طم عربی دارند و بیشتر روایت مستند هستند، کوتاه می‌باشند. داستان‌های فارسی و هندی بلند هستند. تم اکثر داستانها بزمی و عاشقانه است و تعداد کمی داستان عیاری و رزمی هم در کتاب پیدا می‌شود. در مجموع به نظر من داستان‌های عیاری بهترین قسمت‌های کتاب را شامل می‌شود.
۳- ترجمه کتاب مربوط به دوران قاجار (سنه ۱۲۶۱ هجری قمری) می‌شود و سبک نگارش همان زمان را دارد. اگر داستان امیرارسلان را خوانده باشید، نثر این کتاب نیز بسیار شبیه به همان کتاب است.
۴- در تمام کتاب بجای پیرزن از لفظ عجوز و به جای پیرمرد از لفظ شیخ استفاده کرده است.
۵- اکثر داستانها در جغرافیای خاورمیانه به مرکزیت بغداد رخ می‌دهد، مصر، دیار عجم، شام و بصره از شهرهای است که به دفعات از آن نام برده شده است هر چند بغداد بیشترین مرکزیت را دارد. گاه‌گاهی بحث از هند، مغرب، یونان، رم و چین نیز پیش کشیده می‌شود.
۶- برای من جالب‌ترین نکته کتاب نژاد شناسی آن بود در این کتاب عجم‌ها حکیم، شجاع و پر شکوه هستند، عرب‌ها با غیرت و کله شق هستند، هندی‌ها جادوگرهستند، رمی‌ها و نصرانی‌ها حیله‌گر هستند، یهود‌ی‌ها و مجوس‌ها ( بخصوص مجوس‌ها) مکار، حیله‌گر، بدجنس و در یک کلام آدم بد داستان هستند! جالب است که ایرانی‌ها بنوعی هم بهترین و هم بدترین شخصیت‌های کتاب را تشکیل می‌دهند!
۷- بیشتر داستان‌های کتاب یا شرح پسران ملوک است که در پی عشق روان می‌شوند و یا شرح بی‌حوصله‌گی‌های خلیفه‌های عباسی و در پی عیش رفتن آنها! تعدادی داستان نیز به بازرگانان پرداخته است و تعداد کمتری به دیگر طبقات مردم.
۸- نکته جالب دیگری که در این کتاب دیدم، درس خواندن پسران و دختران ملوک است. این آقازاده‌ها معمولاً تا دوازده سالگی درس می‌خوانند و علامه دهر می‌شوند (نیازی هم به کنکور ، فوق لیسانس و اعزام به خارج و دیگر موارد دست و پا گیر امروزی ندارند.) بعد از آن پنج سال در پی رزم و پهلوانی می‌روند و بعد از آنهم به طور مسلم در پی عشق و عاشقی! عجب روزگار خوشی داشتند!
۹- به نظر می‌رسد سانسور کمی در کتاب انجام شده است. این سانسور بخصوص در قسمت همجنس بازی مشهود است. بعنوان مثال حکایت ۳۶ و ۳۷ باید دنباله‌ای هم داشته باشد که مربوط به غلام سوم است اما ناگهان از وسط کتاب ناپدید شده است!
۱۰- هر شب معمولاً با این جمله به پایان می‌رسد که «چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فرو بست.» و فردا شب با این جمله آغاز می‌شود که «گفت: ای ملک جوانبخت،»
۱۱- ملک شاهزمان در اواسط جلد دوم سوگند می‌خورد شهرزاد را نکشد! و در پایان داستان شهرزاد که سه پسر از ملک دارد، دوباره ملک را به جان پسرهایشان سوگند می‌دهد که او را نکشد.! 
۱۲- برای خیلی عجیب بود که از بسیاری از داستان‌های معروفی که فکر می‌کردم باید در هزار و یک شب به دنبالشان گشت در این کتاب خبری نبود. داستانهای نظیر «علی‌بابا و چهل دزد بغداد» ، «سندباد بحری» و «علاءالدین و چراغ جادو». حالا نمی‌دانم مشکل از ترجمه‌ای که در دست من است یا اینکه این داستانها مربوط به هزار و یک شب نمی‌شود. اگر کسی بتواند در این رابطه کمکم کند متشکر می‌شوم. برای راحتی کار فهرست حکایت‌ها را در پایان آورده‌ام تا دوستان با ترجمه‌های دیگر مقایسه کنند.

حرف و سخن درباره این کتاب بسیار است اما اگر هوس کردید که کتاب را بخوانید حتماً حکایت «احمد دنف و حسن شومان با دلیله محتاله و دخترش» را بخوانید. که داستان عیاری بسیار زیبایست. اما بعنوان مشت نمونه خروار یکی از حکایت‌ها را برایتان بازنویسی می‌کنم:

حکایت عیار و اقرار او


و از جمله حکایتها این است که مردی از صیرفیان بدره‌ای زر سرخ با خود داشت و از دزدان همی گذشت. یکی از عیاران گفت که من توانم که این بدره از این مرد بدزدم. یاران او گفتند چگونه خواهی دزدید؟ آن عیار گفت: نظاره کنید تا چگونه خواهم دزدید. پس آن عیار از پی صیرفی روان شد تا اینکه صیرفی به منزل خویش رفت و بدره را بر طاقچه گذاشته خود به آبخانه رفت و از کنیزک ابریق خواست. کنیزک ابریق پر از آب کرده از پی او برفت و در خانه را بازگذاشت. فی‌الفور آن مرد عیار به خانه در آمد و بدره بگرفت و بنزد یاران برد و ایشان را از ماجرا آگاه کرد.
چون قصه بدینجا رسید بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فرو بست.


چون شب سیصد و چهل و چهارم بر آمد

گفت: ای ملک جوانبخت، آن مرد دزد آنچه او را با صیرفی و کنیزک در میان گذشته بود به یاران باز گفت. یاران او گفتند: به خدا سوگند کاری که تو کرده‌ای نیکو عیاری است و همه کس نتواند چنین کاری کند ولکن این کار خلاف جوانمردی است. همین ساعت صیرفی از آبخانه به در آید، چون بدره را نبیند کنیزک را بیازارد، اگر تو عیار جوانمرد هستی کنیزک را از آزار خلاص کن. آن مرد عیار گفت: انشاءالله کنیزک و بدره هر دو خلاص کنم. پس آن مرد دزد به خانه صیرفی بازگشت. دید که صیرفی کنیزک را از برای بدره همی‌آزارد. در حال در بکوفت. صیرفی گفت: کیست؟ دزد گفت: من غلامی هستم از همسایه دکان تو که در قیصریه داری. خواجه ترا سلام می‌رساند و می‌گوید که از چه ره‌گذر تر حال دگرگون گشته و چرا بدره زر بر در دکان انداخته رفته‌ای؟ که اگر مرد بیگانه بدره را بدیدی در حال گرفتی، خدا را با تو بسی عنایت است که بدره را جز خواجه من کسی ندید و گرنه ترا بدره تلف می‌شد. پس از آن مرد دزد بدره بیرون آورد و به صیرفی بنمود. چون صیرفی بدره بدید گفت: همین بدره از من است. آنگاه دست برد که بدره را بگیرد. دزد به او گفت: به خدا سوگند که بدره به تو ندهم تا چیزی ننویسی و مهر نکنی که در نزد خواجه حجت من باشد که من می‌ترسم تو بدره بگیری و در نزد خواجه تصدیق من نکنی. پس صیرفی به خانه بازگشت که وصول بدره را در ورقه‌ای بنویسد. عیار در حال بازگشته از پی کار خود برفت و کنیزک خلاص شد.

امروزه کمتر کسی پیدا می‌شود که حال و حوصله خواندن این حکایت‌ها را داشته باشد. همه سعی می‌کنند که به تماشای فیلم و سریال‌ها بسنده کنند. اما اگر شما به ادبیات قدیم و داستان‌های جن و پریان و حکایت‌های عیاری و عشق و عاشقی علاقه‌مند هستید، حتماً این کتاب را بخوانید و لذت ببرید.

در ادامه فهرست این شش جلد را برای علاقه‌مندان آوردم. و خوشحال خواهم شد اگر دوستان نظراتشان را برایم بفرستند.


فهرست جلد اول 

۱. مقدمه
۲. مقدمه مترجم
۳. حکایت شهرباز و برادرش شاهزمان
۴. حکایت دهقانی و خرش
۵. حکایت بازرگان و عفریت
۶. حکایت پیر و غزال
۷. حکایت پیر دوم و دو سگش
۸. حکایت پیر و استر
۹. حکایت صیاد
۱۰. حکایت ملک یونان و حکیم رویان
۱۱. حکایت ملک سندباد
۱۲. حکایت وزیر و پسر پادشاه
۱۳. باقی حکایت صیاد
۱۴. حکایت حمال با دختران
۱۵. حکایت گدای اول
۱۶. حکایت گدای دوم
۱۷. حکایت گدای سوم
۱۸. حکایت بانو با دو سگش
۱۹. حکایت دختر تازیانه خورده
۲۰. حکایت غلام دروغگو
۲۱. حکایت نورالدین و شمس‌الدین
۲۲. حکایت خیاط و احدب یهودی و مباشر و نصرانی
۲۳. حکایت نصرانی
۲۴. حکایت بازرگان و زرباجه
۲۵. حکایت طبیب یهودی
۲۶. قصه عاشق و دلاک
۲۷. حکایت شیخ خاموش و برادرانش
۲۸. حکایت اعرج
۲۹. حکایت بقیق
۳۰. حکایت کور
۳۱. حکایت اعور
۳۲. حکایت بی‌گوش
۳۳. حکایت لب‌بریده
۳۴. حکایت دو وزیر
۳۵. حکایت ایوب و فرزندان
۳۶. حکایت صواب، غلام اول
۳۷. حکایت کافور، غلام دوم
۳۸. حکایت ملک نعمان و فرزندان او شرکان و ضوءالمکان

فهرست جلد دوم

۱. حکایت تاج‌الملوک
۲. باقی حکایت ضوءالمکان
۳. حکایت عاشق حشیش کشیده
۴. حکایت خیانت اعرابی
۵. حکایات حیوانات
۶. حکایت شبان و فرشته
۷. حکایت مرغابی و سنگ‌پشت
۸. حکایت روباه و گرگ
۹. حکایت موش و سمور
۱۰. حکایت کلاغ و گربه
۱۱. حکایت روباه و کلاغ
۱۲. حکایت خارپشت و قمری
۱۳. حکایت بوزینه و دزد
۱۴. حکایت گنجشگ و طاووس
۱۵. حکایت علی بن بکار و شمس النهار
۱۶. حکایت ملک شهرمان و قمر الزمان
۱۷. حکایت نعمت و نعم
۱۸. باقی حکایت قمر‌الزمان
۱۹. حکایت علاءالدین ابوالشامات

فهرست جلد سوم

۱. باقی حکایت علاالدین ابوالشامات
۲. حکایت کریمان / حکایت حاتم و ذوالکراع
۳. حکایت کرم معن بن زائده
۴. حکایت هشام و کودک
۵. حکایت ابراهیم بن مهدی و مامون
۶. حکایت ارم ذات العماد
۷. حکایت اسحق موصلی و مامون
۸. حکایت زبال و خاتون
۹. حکایت محمد جواهر فروش و دختر یحیی برمکی
۱۰. حکایت انبان علی عجمی
۱۱. حکایت هارون و کنیزک
۱۲. حکایت جوان کریم
۱۳. حکایت هارون الرشید و ابو محمد تنبل
۱۴. حکایت کرم یحیی برمکی
۱۵. حکایت کرم برامکه
۱۶. حکایت مضرت شراب
۱۷. حکایت علی بن مجدالدین و کنیزک
۱۸. حکایت جبیر بن عمیر و نامزدش
۱۹. حکایت خداوند شش کنیز
۲۰. حکایت بدیهه گوئی ابونواس
۲۱. حکایت بخشش سگ
۲۲. حکایت عیار جوانمرد
۲۳. حکایت سه واقعه عجیب
۲۴. حکایت عیار و اقرار او
۲۵. حکایت علاءالدین و دزد
۲۶. حکایت ابراهیم بن مهدی
۲۷. حکایت زن صدقه‌دهنده
۲۸. حکایت عابد و فایده صدقه
۲۹. حکایت اوحسان زیادی
۳۰. حکایت کرم گوهر فروش
۳۱. حکایت خواب عجیب
۳۲. حکایت مطابقت دو خواب
۳۳. حکایت عشق به خرس
۳۴. حکایت اسب آبنوس
۳۵. حکایت وردالاکمام و انس الوجود
۳۶. حکایت هارون و ابونواس
۳۷. حکایت کنیز و خواجه
۳۸. حکایت تاثیر عشق
۳۹. حکایت دو همدرس
۴۰. حکایت متلمس شاعر
۴۱. حکایت هارون الرشید و زبیده
۴۲. حکایت هارون الرشید و شعرا
۴۳. حکایت مصعب و عایشه
۴۴. حکایت ابوالاسود
۴۵. حکایت مضرت نپوشیدن راز
۴۶. حکایت خرابله
۴۷. حکایت حاکم بامرالله و مهماندارش
۴۸. حکایت انوشیروان و دختردهاتی
۴۹. حکایت مکافات عمل
۵۰. حکایت تدبیر زن
۵۱. حکایت کرم یحیی برمکی
۵۲. حکایت امین و کنیز جعفر
۵۳. حکایت سعید بابلی و برامکه
۵۴. حکایت معجزه دانیال
۵۵. حکایت پاداش طبابت
۵۶. حکایت عمر و صاحبان خلق نکو
۵۷. حکایت اهرام مصر
۵۸. حکایت دزد مغبون
۵۹. حکایت تقسیم جایزه
۶۰. حکایت خلیفه‌زاده پرهیزکار
۶۱. حکایت آموزگار کم عقل
۶۲. حکایت ثبوت حماقت آموزگار
۶۳. حکایت آموزگار نادان
۶۴. حکایت تاثیر کتاب
۶۵. حکایت عبداله مغربی
۶۶. حکایت عدی بن زید
۶۷. حکایت دعبل خزاعی
۶۸. حکایت اسحق موصلی و مغنیه
۶۹. حکایت اول عشاق
۷۰. حکایت دوم عشاق
۷۱. حکایت سوم عشاق
۷۲. حکایت عاشق معصوم
۷۳. حکایت ابو عیسی و قره‌العین
۷۴. حکایت امین و کنیزک
۷۵. حکایت تاثیر عشق
۷۶. حکایت عجوز
۷۷. حکایت مونس کنیز
۷۸. حکایت گفتار زن
۷۹. حکایت علی مصری
۸۰. حکایت عجوز پرهیزکار
۸۱. حکایت کنیز بی‌نظیر

فهرست جلد چهارم

۱. باقی حکایت کنیز بی‌نظیر
۲. حکایت ملک‌الموت
۳. حکایت انوشیروان عادل
۴. حکایت زن پرهیزکار
۵. حکایت فضل خدا
۶. حکایت بنده مقرب
۷. حکایت مرد پاکدامن
۸. حکایت لطف حق
۹. حکایت دعای مجرب
۱۰. حکایت شاه عابد
۱۱. حکایت شجاع پرهیزکار
۱۲. حکایت دفتر باتقوی
۱۳. حکایت مکافات اعمال
۱۴. حکایت ترکه پیر
۱۵. حکایت گم‌گشتگان
۱۶. حکایت ابوالحسن دراج
۱۷. حکایت حاسب کریم‌الدین
۱۸. حکایت بلوقیا
۱۹. حکایت جانشاه و شمسه
۲۰. باقی حکایت بلوقیا
۲۱. باقی حکایت حاسب کریم‌الدین
۲۲. حکایت سفر اول سند‌باد بحری
۲۳. حکایت سفر دوم سند‌باد بحری
۲۴. حکایت سفر سوم سند‌باد بحری
۲۵. حکایت سفر چهارم سند‌باد بحری
۲۶. حکایت سفر پنجم سند‌باد بحری
۲۷. حکایت سفر ششم سند‌باد بحری
۲۸. حکایت سفر هغتم سند‌باد بحری
۲۹. حکایت اجنه و شیاطین محبوس
۳۰. حکایت مدینه نحاس
۳۱. حکایت مکر زنان
۳۲. حکایت جوذر
۳۳. حکایت عجیب و غریب

فهرست جلد پنجم

۱. باقی حکایت عجیب و غریب
۲. حکایت عبداله بن معمر قیسی
۳. حکایت هند دختر نعمان
۴. حکایت خزیمه
۵. حکایت یونس کاتب
۶. حکایت هارون الرشید و دخترک
۷. حکایت شعر سه دختر
۸. حکایت منادمت شیطان با ابراهیم موصلی
۹. حکایت عاشق محروم
۱۰. حکایت اعرابی و مروان حکم
۱۱. حکایت ضمره بن مغیره
۱۲. حکایت اسحق موصلی با شیطان
۱۳. حکایت ابراهیم موصلی و غلام
۱۴. حکایت وزیر ابی عامر
۱۵. حکایت احمد دنف و حسن شومان با دلیله محتاله و دخترش
۱۶. حکایت دلیله محتاله و علی زبیق
۱۷. حکایت اردشیر و حیات النفوس
۱۸. حکایت بدرباسم و جوهره
۱۹. حکایت محمد بن مبارک
۲۰. حکایت سیف‌الملوک و بدیع الجمال
۲۱. حکایت حسن بصری و نورالسنا
۲۲. حکایت خلیفه صیاد
۲۳. حکایت مسرور بازرگان

فهرست جلد ششم

۱. باقی حکایت مسرور بازرگان
۲. حکایت نورالدین
۳. حکایت نتیجه تقوی
۴. حکایت عاشق صادق
۵. حکایت ملکزاده و شماس وزیر
۶. حکایت ابوقیر و ابوصبر
۷. حکایت ابوالحسن عمانی
۸. حکایت دو عاشق ماهرو
۹. حکایت شجره‌الدر
۱۰. حکایت قمر‌الزمان و گوهر
۱۱. حکایت عبداله فاضل
۱۲. حکایت معروف پینه دوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Scroll to top