در این کتاب آقای «حسین نوربخش» نویسنده و محقق برجسته، سعی کرده روایتهای موجود و مستند از کارهای کریم را جمعآوری کند و به همراه شرح کوتاهی از زندگینامه کریم و توصیفی از حال و روز او و همچنین با مقدمه خواندنی از «دکتر محمدجعفر محجوب» مجموعهای مفرح و مستند تهیه کند که هم بعنوان یک اثر تحقیقی از زندگی در دربار شاهان قجری و هم بعنوان روایتهای از شیرینکاریهای یک تلخک میتواند مورد توجه قرار بگیرد.
آقای حسین نوربخش علاوه بر این کتاب، کتاب دیگری به نام «دلقکهای مشهور درباری و مسخرههای دورهگرد» نیز دارد. همچنین با کتابی به نام «اصفهانیهای شوخ و حاضر جواب» نشان داده است که به درستی مردم این خطه کشور را شناخته است. با کتاب «بگوئیم و بخندیم» نیز ثابت میکند که به مسئله طنز نگاه خاصی دارد. البته ایشان فارغ از این مسئله تحقیقات و کتب تحقیقاتی در مورد جزایر و بنادر خلیج همیشه فارس هم دارند که کارهای بسیار ارزشمندی محسوب میشوند.
اما اگر بخواهیم به این کتاب بپردازیم بد نیست بعنوان نمونه اولین حکایت کتاب با عنوان «کریم پشه و حاکم اصفهان» را با هم بخوانیم:
«کریم شیرهای قبل از اینکه به تهران بیاید و شاه شناس شود و به شیرهای یا شیرینکار معروف گردد. در اصفهان، شهر خودش، به سبب متلکهای نیشدار و گزندهاش به کریم پشه معروف شده بود و همه مردم او را به نام کریم پشه میشناختند و با شیرینکاریها و متلکهایش آشنا بودند.
کریم پشه به روحانیون ارادت میورزید و با آنها رفت و آمد میکرد ولی از حاکم اصفهان و سربازانش دل خوشی نداشت. از قضای روزگار، حاکم وقت اصفهان، دارای قد و قوارهای بسیار کوچک و به اصطلاح ریزنقش بود و به سبب انتقادی که تصادفاً کریم پشه از قد و قواره کوچک وی کرده بود، به دستور حاکم به شهر مجاور تبعید شد و تا مدتی از او خبری نبود. یک روز سربازان جکومتی، سراسیمه پیش حاکم رفته و به او خبر دادند که:
– قربان چه نشستهاید که کریم پشه با الاغش آمده و در شهر میگردد و همه جا مردم را به دور خود جمع کرده و به مسخرگی میپردازد.
حاکم فریادکنان گفت:
– چه کسی به این پدرسوخته اجازه داده است وارد اصفهان شود؟!
و بعد بلافاصله از جای بلند شد و همراه سربازان حکومتی و قراولان مخصوص خود، پیش کریم آمد و به محض دیدن کریم، خطاب به او گفت:
– مگر نگفتم که دیگر توی شهر نیایی؟!
کریم پشه با خونسردی در پاسخ حاکم گفت:
– بله گفتید!
حاکم به تندی پرسید:
– خوب پس چرا آمدی؟
کریم پشه نگاهی به جمعیت اطراف خود انداخت و گفت:
– قربون هیکل رشید شما بروم، شما خودم را تبعید کرده بوی، خرم را که تبعید نکرده بودی، اومدم به خرم آب و جو بدهم و حمامش کنم. نمیخواهی من میروم، شما این کار را به عهده بگیر!
مردم با شنیدن این حرف، زدند زیر خنده و حاکم سرخ و سفید شد و بدون ادای یک کلمه حرف از آنجا رفت و کریم پشه را به حال خود گذاشت.»
فهرست کامل مطالب کتاب به شرح زیر است:
- پیشگفتار از فاضل دانشمند دکتر محمد جعفر محجوب
- دیباچه چاپ اول
- چند کلمهای درباره ناصرالدین شاه
- از کریم شیرهای چه میدانیم؟
- کریم پشه و حاکم اصفهان
- کریم پشه و مرد سادهلوح
- دعای کریم پشه
- کریم پشه به تهران میآید
- کریم شیرهای و عذر بدتر از گناه
- کریم پشه و عزاداری ناصرالدین شاه
- توطئه بر علیه کریم شیرهای
- مادر کریم شیرهای میمیرد
- کریم شیرهای و زنان حرم ناصرالدین شاه
- کریم شیرهای و صاحب اختیار
- کریم عسلی پسر کریم شیرهای
- کریم شیرهای و ناصرالدین شاه
- کریم شیرهای و ابوتراب هراتی
- کریم شیرهای میرقصد
- کریم شیرهای و شاهزاده اکبر میرزا
- شیشکی کریم شیرهای
- ناصرالدینشاه با کریم شیرهای شوخی میکند
- کریم شیرهای و شاهزاده اقتدارالسلطنه
- کریم شیرهای در شکارگاه جاجرود
- کریم شیرهای و شاهزاده عضه السلطنه
- کریم شیرهای و دروغهای ناصرالدین شاه
- کریم شیرهای و عزیزخان موفقالدوله
- کریم شیرهای و نوههای ناصرالدین شاه
- کریم شیرهای و وزغ مازندران
- کریم شیرهای و میزان الحراره
- کریم شیرهای و معظم الدوله
- کریم شیرهای و مهد علیا مادر ناصرالدین شاه
- کریم شیرهای و نگار کلهپز
- کریم شیرهای و شاهزاده معظمالسلطنه
- کریم شیرهای و بحرالعلوم
- کریم شیرهای و محمودخان (ملکالشعرا)
- عزاداری کریم شیرهای
- کریم شیرهای و افخمالدوله
- کریم شیرهای و دخترعموی ناصرالدین شاه
- شرطبندی ناصرالدین شاه با کریم شیرهای
- کریم شیرهای و حاج کاظم ملک
- کریم شیرهای و حکیمهای شهر
- کریم شیرهای نمایش میدهد
- کریم شیرهای و حاج ملاعلی کنی
- کریم شیرهای به مسافرت میرود
- کریم شیرهای و امین السلطان
- دو خاطره از …السلطنه درباره کریم شیرهای
- نمایشنامه جیجک علیشاه
- نمایشنامه «بقالبازی در حضور»
- سایر نمایشنامههای کریم شیرهای
که با چند عکس از کریم و دار و دسته نمایش بازش تکمیل شده است.
در مورد کریم پشه یا کریم شیرهای مطالب زیاد شنیده و یا در فیلمها و سریالها دیده بودم که اکثر آنها شخصیت خوب، شجاع و بزلهگویی از کریم ساخته بودند. در کتاب حاضر نیر نویسنده بارها و بارها اعلام میکند که کریم حامی ضعفا و مرید علما بوده است. اما اگر حکایتها و روایتهای کتاب را بخواهیم بعنوان مثقال نمونه خروار بررسی کنیم، تصویری کاملاً متفاوت از کریم به چشم میخورد و کریم را شخصی حاضر جواب، رک و بیچاک و دهان به نمایش میگذارد که در تلاش است از همه حق السکوت بگیرد و خر مراد خود را براند. از این چهل و چهار حکایت شاید تنها در چهار حکایت کریمی را میبینید که به خاطر حق دیگری خودش را به زحمت میاندازد.
البته باید گفت که در اکثر حکایتها وی تا نزدیکی حکم مرگ میرود و چند بار جلاد و تیغ جلاد را بالای گردن نهیف کریم میبینیم که این اصفهانی زرنگ با زبانبازی و حاضر جوابی از همه جان سالم به در میرود. اما شاید حقیقت مطلب این باشد که بسیاری از این روایت تنها روایاتی است که به کریم نسبت دادهاند و خیلی از آنها مشابهتهای با حکایتهای طلحک سلطان محمود و یا حکایتهای تعریف شده توسط عبید زاکانی دارد.
نثر کتاب حکایت به حکایت متفاوت است، و در برخی از روایتها به نثر سنگین قجری نزدیک میشود و در برخی دیگر به زبان عامیانه مردم کوچه و بازار که نشان از تنوع و پراکندگی منابع کتاب دارد. در عوض کتاب فاقد آن مشخصاتی است که آدم از کتابهای که اسم اشخاص واقعی روی آنها گذاشته میشود توقع دارد. تاریخ تولد و مرگ، علت مرگ، سرگذشت بازماندگان، زندگی غیر کاری و خلاصه یک بیوگرافی کامل. شاید به جز چند نکته کوچک و جالب کمتر مورد اینچنینی در کتاب باشد. با این وجود در کتاب به چند سوال پاسخ داده شده است. مثلاً میدانیم کریم اصفهانی بوده است و یا دلیل اسم گذاری کریم شیرهای به دلیل فروش شیره انگور توسط وی بوده و ضرب المثل خر کریم را نعل کردن، حکایت دادن رشوه به کریم است تا او جلوی شاه از شما تعریف کند و همای سعادت را بر دوش شما بنشاند. در هر صورت زبان تند و بزله گوی کریم به گونهای بوده که حتی خود شاه هم سعی میکرده مستقیم مورد خطاب کریم قرار نگیرد. در عوض به احتمال زیاد با اشارههای او، کریم حرف دل شاه را به دیگر قدرتمندان آن دوره میزده است.
خلاصه اینکه کریم شیرهای هم بخشی از تاریخ ماست. اگر به تاریخ علاقهدارید یا اگر به حکایتهای مربوط به حاضر جوابی علاقهدارید، این کتاب میتواند برای شما هم جذاب باشد.
شاد و کتابخوان باشید،
مشخصات کتاب
نام کتاب: | کریم شیرهای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه |
نویسنده: | حسین نوربخش |
ناشر: | انتشارات کتابخانه سنائی |
نوبت چاپ: | دوم با ویرایش جدید |
تعداد صفحه: | ۳۸۸ صفحه |
شمارگان: | ۵۰۰۰ نسخه |
قیمت: | ۴۰,۰۰۰ ریال |
شابک : | ۹۶۴-۶۲۹۰-۷۴-۶ |