باران مرگ، یک کتاب علمی/تخیلی پیشگویانه است. قهرمان اصلی این کتاب «یانا» دختری نوجوان است که ناگهان با مصیبتی بزرگ روبرو میشود. انفجار یک راکتور اتمی در نزدیکی شهر محل اقامتش در آلمان. داستان، داستانی تیره ای است. داستان مبارزه با اثرات چنین انفجاری. اسم کتاب در واقع اشاره به باران آلوده به رادیواکتیوی است که از ابرهای حاصل از انفجار بوجود میآید و بسیار بیماری زا است. در طول داستان سه بخش عمده کاملاً قابل تشخیص است.
- فرار
- فقان
- فراموشی
در بخش فرار، ماجراهای یانا و برادر کوچکترش در فرار از حادثه به تصویر کشیده میشود. ترس عمومی و هرج و مرج ناشی از آن و فجایعی که این ترس بوجود میآورد. حوادثی که بدون شک وحشتناک هستند و رفتارهای غیر انسانی وحشتناکترش هم میکند.
در بخش دومی؛ مصیبتهای بعدی به نمایش کشیده میشود. بیمارستان و بیماری و مرگهای ناشی از بیماری. ضعف عملکرد سیاستمداران، بیخبری از دوستان و آشنایان و ترس غیرمعمول دیگران از بیماران حادثه که محیط را برای آنها ناامیدانه تر میکند.
در نهایت در بخش فراموشی، ضمن رشد دوباره امیدها، به فراموشی جامعه میپردازد و اینکه چطور ممکن است چنین حادثه مهمی به فراموشی سپرده شود. همانطور که در دل کتاب بارها نیز تاکید میکند که چرنوبیل قبلا به فراموشی سپرده شده است.
هر چند کتاب بعنوان کتاب کودک و نوجوان طبقه بندی شده است، اما در واقع یک کتاب بزرگسالانه هم است و خواندن آن برای همه لازم و مفید است. یادمان نرود که امروزه با وجود بمبهای هسته ای قابل حمل در دستان تروریستها، وقوع یک انفجار هسته ای در هر کجای دنیا امکان پذیر است. در این کتاب حداقل شرایط بعد از انفجار را بهتر درک میکنید و اگر از بخت بد دچار چنین شرایطی شدید، میتوانید تصمیمهای بهتری بگیرید.
نویسنده کتاب خانم «گودرون پاوسه وانگ» این عقیده جالب را دارد که باید نوجوانان را با چلشهای عصر جدید آشنا کرد و به نظر من در این کتاب بسیار خوب به این موضوع پرداخته است. اما قبل از اسم نویسنده چیزی که مرا جلب این کتاب کرد مترجم فقید و پر آوازه آن «حسین ابراهیمی (الوند)» بود که ترجمه های عالیش از آثار «جان کریستوفر» از یاد هیچکدام از نوجوانان قدیم و جدید نمیرود. و ترجمه خوب و روانش از این کتاب نیز گویای تبحر ایشان بوده است. هر چند شخصیتهای فراوان این کتاب کم حجم کمی گیج کننده هستند.
کتاب علاوه بر آن برنده جایزه بهترین کتاب کودک و نوجوان آلمان در سال ۱۹۸۸ نیز شده است. که با توجه به رخداد چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ به نظر میرسد کتاب به خوبی بر موج ضد نیروگاه هسته ای سوار شده است.
درعوض نشر پیدایش بعنوان ناشر اثر به اندازه کافی در کار نشر آن همت نکرده است. به طوری که حتی در وب سایت رسمیش نیز مطلب مربوط به معرفی کتاب را به اشتباه نوشته است و آن را کتابی درباره انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل معرفی کرده است. در صورتی که در فضای داستان انفجار چرنوبیل مدتها قبل اتفاق افتاده است و داستان حول افنجار یک نیروگاه هسته ای دیگر در آلمان میگردد. و واقعاً باید به حال صنعت نشرمان غصه خورد که ناشرش نیز نمیداند چه کتابی چاپ میکند.
در نهایت با توجه به اتمی شدن ایران، خواندن آن را به همه دوستان توصیه میکنم. اما یادتان باشد که دارید یک کتاب تراژدی میخرید کتابی که به رنج و اندوه خواهد پرداخت نه به شادی و ماجرا.
در بخش دومی؛ مصیبتهای بعدی به نمایش کشیده میشود. بیمارستان و بیماری و مرگهای ناشی از بیماری. ضعف عملکرد سیاستمداران، بیخبری از دوستان و آشنایان و ترس غیرمعمول دیگران از بیماران حادثه که محیط را برای آنها ناامیدانه تر میکند.
در نهایت در بخش فراموشی، ضمن رشد دوباره امیدها، به فراموشی جامعه میپردازد و اینکه چطور ممکن است چنین حادثه مهمی به فراموشی سپرده شود. همانطور که در دل کتاب بارها نیز تاکید میکند که چرنوبیل قبلا به فراموشی سپرده شده است.
هر چند کتاب بعنوان کتاب کودک و نوجوان طبقه بندی شده است، اما در واقع یک کتاب بزرگسالانه هم است و خواندن آن برای همه لازم و مفید است. یادمان نرود که امروزه با وجود بمبهای هسته ای قابل حمل در دستان تروریستها، وقوع یک انفجار هسته ای در هر کجای دنیا امکان پذیر است. در این کتاب حداقل شرایط بعد از انفجار را بهتر درک میکنید و اگر از بخت بد دچار چنین شرایطی شدید، میتوانید تصمیمهای بهتری بگیرید.
نویسنده کتاب خانم «گودرون پاوسه وانگ» این عقیده جالب را دارد که باید نوجوانان را با چلشهای عصر جدید آشنا کرد و به نظر من در این کتاب بسیار خوب به این موضوع پرداخته است. اما قبل از اسم نویسنده چیزی که مرا جلب این کتاب کرد مترجم فقید و پر آوازه آن «حسین ابراهیمی (الوند)» بود که ترجمه های عالیش از آثار «جان کریستوفر» از یاد هیچکدام از نوجوانان قدیم و جدید نمیرود. و ترجمه خوب و روانش از این کتاب نیز گویای تبحر ایشان بوده است. هر چند شخصیتهای فراوان این کتاب کم حجم کمی گیج کننده هستند.
کتاب علاوه بر آن برنده جایزه بهترین کتاب کودک و نوجوان آلمان در سال ۱۹۸۸ نیز شده است. که با توجه به رخداد چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ به نظر میرسد کتاب به خوبی بر موج ضد نیروگاه هسته ای سوار شده است.
درعوض نشر پیدایش بعنوان ناشر اثر به اندازه کافی در کار نشر آن همت نکرده است. به طوری که حتی در وب سایت رسمیش نیز مطلب مربوط به معرفی کتاب را به اشتباه نوشته است و آن را کتابی درباره انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل معرفی کرده است. در صورتی که در فضای داستان انفجار چرنوبیل مدتها قبل اتفاق افتاده است و داستان حول افنجار یک نیروگاه هسته ای دیگر در آلمان میگردد. و واقعاً باید به حال صنعت نشرمان غصه خورد که ناشرش نیز نمیداند چه کتابی چاپ میکند.
در نهایت با توجه به اتمی شدن ایران، خواندن آن را به همه دوستان توصیه میکنم. اما یادتان باشد که دارید یک کتاب تراژدی میخرید کتابی که به رنج و اندوه خواهد پرداخت نه به شادی و ماجرا.
شاد و کتابخوان باشید
کرم کتاب
نام کتاب: | باران مرگ |
نام اصلی: | Die Wilke = Fall-out |
نویسنده: | گودرون پاوسه وانگ |
مترجم: | حسین ابراهیمی (الوند) |
ناشر: | نشر پیدایش |
نوبت چاپ : | سوم ۱۳۸۷ |
تعداد صفحه: | ۲۶۴ صفحه |
شمارگان: | ۲۱۰۰ نسخه |
قیمت: | ۳۵،۰۰۰ ریال |
شابک : | ۹۷۸-۹۶۴-۶۰۵۵-۶۲-۹ |
بارکد : | ۹۷۸۹۶۴۶۶۰۵۶۲۶ |