Open post

خداحافظ پرآب

یک سال گذشته را در «پُرآب» زندگی کردم. روستایی در حاشیه کویر که اسمش را از قنات پُر آبش گرفته که روز به روز به خشکی نزدیک‌تر می‌شود. دنبال «پرآب» روی نقشه گوگل نگردید. پرآبی که من در آن بودم، خیالی بود. دنیای بود که خلقش کردم و حالا که داستانش تمام شده باید از آن خداحافظی کنم.

اما خیلی سخت است دل کردن از شخصیت‌های که خودم آدم خلقشان می‌کند. فرزندان ناخلفی که گاهی اوقات راهی غیر از آنچه که ما برایشان برنامه‌ریزی کرده بودیم در پیش می‌گیرد. با تمام اینها آدم دلش برایشان تنگ می شود. حالا و تا زمانی که من هستم، شخصیت‌های پر آب جزوی از من باقی خواهند ماند.… (ادامه مطلب)

Scroll to top