یک سال گذشته را در «پُرآب» زندگی کردم. روستایی در حاشیه کویر که اسمش را از قنات پُر آبش گرفته که روز به روز به خشکی نزدیکتر میشود. دنبال «پرآب» روی نقشه گوگل نگردید. پرآبی که من در آن بودم، خیالی بود. دنیای بود که خلقش کردم و حالا که داستانش تمام شده باید از...
دسته: خاطرات ادبی
افسون نامه جلد سوم
سومین جلد از مجموعه افسون نامه به همت نشر باژ به چاپ رسید. این قسمت شامل داستانهای وحشت میشود. در این مجلد من دو داستان «آزادی دیو در بند» که برنده جایزه نخست داستان ترسناک مسابقه افسانهها شد و همچنین داستان «آخرین نامه فلیپ» که اثر شایسته تقدیر مسابقه شده را دارم. و به طور...
چهارشنبه متفاوت بالاخره به چاپ رسید
وقتی چند روز به پایان سال ۱۳۹۰ به فکر نوشتن داستانی در مورد چند موجود فضایی افتادم که درگیر یک چهارشنبه سوری ایرانی میشوند، هیچ وقت فکر نمیکردم هم خودم، هم دیگران اینقدر درگیر ماجرای این شخصیتها در یک چهارشنبه متفاوت سال بشویم. «سزاکوگا» فرمانده سختگیر گروه، «گروگاوا» محافظ خشن و خودرای گروه، «مینادوسودانیم» تنها...
پایان نوشتن مرگ جاوید
مرگ جاوید بالاخره بعد از دو سال و دو ماه تمام شد. این داستان بلندی در ژانر وحشت است که چنین آغاز میشود: از من به تو نصیحت فرزندم، هیچ وقت عاشق نشو. چون عشق میتواند سرآغاز وحشتناکترین مرگها باشد. این را من خیلی دیر فهمیدم. مدتها بعد از آنکه عاشق شدم. داستانش طولانی است...
فیلمنامه ایستگاه ملی۱۴۴۴
بالاخره نوشتن فیلمنامه طنز «ایستگاه ملی۱۴۴۴» تمام شد. فیلمنامهای علمی/تخیلی، با طنز انتقادی از رفتار و کردار ما ایرانیها و مدیران و دولتمردانمان. بعید میدانم روزی بشود این فیلمنامه را به فیلم تبدیل کرد و بیشتر آنرا برای دل خودم نوشتم و البته شرکت در بخش جنبی جایزه افسانهها. … (ادامه مطلب)
طرحهای آزمایشی برای یک برنامه طنز تلویزیون
امروز مراجعه کردم برای امتحان، مشخص شد امتحانی در کار نیست و باید کار عملی بکنیم. در اولین مرحله باید برای یک برنامه طنز طرح بدهیم. بیست موضوع اعلام کردند که عبارتند از: ازدواج طلاق اعتیاد شغل سفر تحصیلی – دانشگا خانواده ترس هدیه و جشن محیط زیست خرید و فروش شبکه های مجازی کتاب...
تهران گمراهکننده
تکلیف هفته پیش استاد فیلمنامه نویسی مان، مکتوب کردن یک خاطره بود! در همان لحظهای که این را گفتند، تمام خاطرات زندگیم از ذهنم پرید رفت! کل هفته داشتم فکر میکردم برای یک خاطره ناقابل اما هیچی به ذهنم نرسید. کم کم به این نتیجه رسیدم که کلاً زندگی بی خاصیت و یک نواختی داشتم....
چهارشنبه متفاوت و آزادی دیو در بند در راه چاپ
امروز با من تماس گرفتند تا برای چاپ داستانهای برگزیده شده در مسابقه افسانه ها اجازه چاپ بگیرند. الظاهر قرار است دو داستان «چهارشنبه متفاوت»، «آزادی دیو در بند» در مجموعه داستانی توسط انتشارات باژ چاپ شود. خبری خوبی بود و امروزم را ساخت.… (ادامه مطلب)
داستان خوانی در محفل ادبی آنگاه داستان – داستانی نه لایق محفل
داستان خوانی نقد یک اثر همیشه برای نویسنده کشنده است، بخصوص اگر چهره به چهره و در یک جلسه عمومی باشد. اما اتفاقی که برای من افتاد، تفصیر خودم بودم. داستان علمی-تخیلی «چهارشنبه متفاوت» را برای داستان خوانی در گردهمائی «آنگاه داستان» انتخاب کردم. جائی که از قبل میدانستم بیشتر افراد طرفدار متنهای معناگرا و...
قلم جوانی – مجموعه داستان کوتاه منتخب جشنواره
نویسنده داستان کوتاه بله! بعد از چاپ داستان در مجله «شگفتزار» و همکاری در چاپ داستان دنباله دار با روزنامه «رسانه برتر» بالاخره یک قدم در مراحل نویسنده شدن جلوتر رفتم و برای اولین بار در کتاب «قلم جوانی» اسمم بعنوان نویسنده آورده شده است. این کتاب شامل مجموعه آثار منتخب اولین جشنواره داستان کوتاه...