این تابستان این افتخار را دارم که بعنوان مدرس در موسسه افسان سرا به تدریس دوره سمک عیار بپردازم. سمک عیار محبوبترین داستان من از میان قصه های کهن ادبیات فارسی است. قصه ای که پر از خلاقیتهای بینظیر قصه گویان قدیم است.
عیاران، قهرمانان واقعی مردم ایران بودند. جوانمردانی که به زور بازو یا قدرت کیسه پول خود متکی نبودند. آنها معمولاً مردمانی ناداشت و فقیر بودند که از مردم مظلوم و غریب دفاع میکردند. به نظرم در این روزهای سخت که از هر طرف فریاد آی دزد، آی دزد بلند است باید دوباره این فرهنگ عیاری را زنده کنیم.… (ادامه مطلب)
دسته: بدون دسته بندی
تفاوت کتاب خواندن و فیلم دیدن
فیلمنامهنویسی، بازیگری و کارگردانی در یک روز
مدتها است که متوجه شدم حجم کتابهای که میخوانم از فیلمها و سریالهای که میبینم کمتر شده است. برای همین یک سال پیش تصمیم گرفتم فیلمنامهنویسی هم یاد بگیرم، شاید از داستاننویسی بهتر باشد. یک تحقیقی کردم و دریک موسسه مشغول آموختن شدم. فیلمنامهنویسی ۱ و ۲ را گذراندم و بعد تصمیم گرفتم کمی کارگردانی یاد بگیرم، بیشتر به این خاطر که بتوانم بهتر و فنیتر فیلمنامه بنویسم.
در دوره کارگردانی، استاد خطیبی پیشنهاد داد بعنوان تکلیف هر کس یک سکانس بنویسم تا یکی را انتخاب کند و عملاً کارگردانی را یادمان بدهد. برای راحتی کار قرار شد از همان دفتر موسسه آموزشی و کلاس استفاده کنیم.… (ادامه مطلب)
کتابهایی سیاه بازی
https://www.instagram.com/p/BaYd8y1AjvE/… (ادامه مطلب)
دختربچه، سرباز، پرنده
سه قصه با یک بلیط
از اینکه خیلی وقت است که نمینویسم، خودم بیش از همه عصبانی و ناراحت هستم. چند وفتی بود به هر دری میزدم که این قفل باز شود. یکی از راه ها که امتحان کردم، ثبت نام در کلاس فیلمنامه نویسی بود. استاد خیلی سعی کرد تعجبش را از دیدن دانشآموز پا به سن گذاشته، نشان ندهد. من هم سعی کردم به روی خودم نیاورم. اما از جالبی تمرین اول کلاس این بود که استاد فرمودند داستان بدون دیالوگی بنویسیم که این اقلام را در خود داشته باشد
- سرباز
- دکل دیده بانی
- سیم خاردار
- پالتو
- کلاهخود
- تفنگ
- برف
- پرنده زخمی
- دختربچه
من هر چند پا به سن گذشته ام، اما دست از عادتهای قدیمی خودم برنداشتم.… (ادامه مطلب)