در چند سال گذشته یکی از اهدافم را در زندگی شخصی، شرکت در مسابقات ادبی گذاشتهام. اینکار باعث میشود که حداقل از آرزوی همیشهگیام از دوران نوجوانی تا کنون دور نشوم. پارسال داستان «آخرین نامه فیلیپ» که سبک تاریخی داشت، برای شرکت در نخستین دوره جایزه داستان بیهقی فرستادم. اما چون چند دقیقه بعد از موعد مقرر ارسال شده بود، با نامهای محترمانه برگشت خورد. امسال با توجه به تغییرات داده شده نمیتوانستم آن داستان نیمه بلند را مجدد بفرستم، در عوض دو داستان دیگرم یعنی «وضعیت کد 13» و «آخرین ایستگاه» را فرستادم که با شماره های 635 و 636 ثبت شده است. (نکته جالب اینکه تا الان دقیقا 666 داستان در این مسابقه شرکت کردهاند) و باید اظهار پشیمانی کنم که چرا این دو داستان قدیمی را فرستادم. مشخص است امسال کم کارتر بودهام. شاید بعد از آن انفجار پارسال زمستان کل انرژیم را هدر دادم. در عوض قول میدهم که خودم را کمی جمع و جور کنم و در هشتمین دوره مسابقه ادبیات گمانهزنی با دو داستان شرکت کنم. یکی از آنها احتمالا «فرار از وضعیت 13» است که ادامه یا شاید شروعی بر همان داستان وضعیت کد 13 است و دیگر داستانی است که فعلا اسم موقت «شروع پایان» را بر رویش گذاشتهام. البته لازم به ذکر است که هنوز هیچ کدام از این داستانها کامل نوشته نشده و باید کلی زور بزنم و در عرض یکماه آنها را تکمیل کرده و ویرایش نهایی هم رویشان انجام دهم. پس برایم آرزوی موفقیت کنید!
پ.ن: متاسفانه با توجه به حجم کارهای پیش رو احتمالا فصل جدید جستجوگران پشت کوه قاف به این زودی بیرون نمیآید. اما زیاد نگران نباشید، یک فصل ویرایش نشده دارم که به محض ویرایش میگذارمش بالا و از قضا فکر کنم فصل جذابی باشد عنوانش که این است: «سرقت از گنجینه اسرار»