داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (102): چوب و خنجر

خلاصه: خواندیم که در گروگان‌گیری افسون، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. از آن طرف شاهزاده که مخفیانه به خانه داروغه رفته بود، ضربه‌ای به داروغه ‌زده و فرار میکند اما بعد می‌شنود که داروغه کشته شده است. قباد موضوع را به وزیر میگوید و شاه عباس شاهزاده را در کاخ زندانی می‌کند. زانیار نیز در جستجوی قاتل یاور به دیگر عیاران پیوست.
زانیار به همراه متین به جلوی مسجد جامع شهر رفتند، آنقدر از شب گذشته بود که دیگر هیچ کس تردد نمی‌کرد. متین زانیار را کنار گاری کوچکی تنها گذشت و خودش به درون مسجد رفت.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (101): بازگشت به شهر غم گرفته

خلاصه: خواندیم که در گروگان‌گیری افسون، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. از آن طرف شاهزاده که مخفیانه به خانه داروغه رفته بود، ضربه‌ای به داروغه ‌زده و فرار میکند اما بعد می‌شنود که داروغه کشته شده است. قباد موضوع را به وزیر میگوید و شاه عباس شاهزاده را در کاخ زندانی می‌کند.

آن روز دقایقی قبل از غروب آفتاب، زانیار غمگین‌تر از همیشه به شهر رسید. برخی زخم‌هایش تازه دهان بسته بودند ولی زخم بازویش چرکین شده و حکیم جنگی مطمئن بود که خنجر شهرنوش باید سمی بوده باشد. با این وجود و علیرغم مخالفت حکیم، برای پیگیری اخبار بدی که شنیده بود، از مورچه خورت راه‌ افتاده تا خودش را به اصفهان برساند.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (100): پدر و پسر

خلاصه: خواندیم که در گروگان‌گیری افسون، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. از آن طرف شاهزاده که مخفیانه به خانه داروغه رفته بود، ضربه‌ای به داروغه می‌زند و فرار میکند اما بعد می‌شنود که داروغه کشته شده است. قباد که به شاهزاده حسادت می‌کند، موضوع را به وزیر میگوید و وقتی شاه عباس باخبر میشود، شاهزاده را احضار میکند.
با ورود شاهزاده به اتاق، شاه عباس همه نگهبانان و خدمه را مرخص می‌کند و بعد با اشاره به حاتم بیگ وزیر از او درخواست کرد که سخنانش را تکرار کند. وزیر نیز دوباره تکرار کرد که شاهدانی دارد که شاهزاده را دیده‌اند که همزمان با قتل داروغه با حالی پریشان از خانه او خارج شده‌اند.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (99): متهم شدن شاهزاده

خلاصه: خواندیم که در جریان گروگان‌گیری افسون به خاطر انتقام از زانیار، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. از آن طرف شاهزاده که برای دیدن فرزانه مخفیانه به خانه داروغه رفته بود، ضربه‌ای به داروغه می‌زند و فرار میکند اما بعد می‌شنود که داروغه کشته شده است. حاتم بیگ به دیدن عیاران می‌رود و از آنها برای پیدا کردن قاتل کمک می‌خواهد.
عصر آن روز، قباد در کنار درب دولتخانه منتظر بود. او هنوز مردد بود که مطلبش را به حاتم‌بیگ بگوید یا خیر. از یک طرف می‌ترسید موقعیت خودش در دربار را از دست بدهد و از طرف دیگر حسادتش به شاهزاده او را به پیش می‌برد.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (98): حاتم بیگ و عیاران

خلاصه: خواندیم که در جریان گروگان‌گیری افسون به خاطر انتقام گرفتنش از زانیار، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. از آن طرف شاهزاده که برای دیدن فرزانه مخفیانه به خانه داروغه رفته بود، ضربه‌ای به داروغه می‌زند و فرار میکند اما بعد می‌شنود که داروغه کشته شده است.
خبر کشته شدن داروغه علیرغم تلاش حاتم بیگ وزیر همان شب به سرعت برق و باد در شهر پخش شد. حاتم بیگ برای اینکه به دست گرفتن امنیت شهر، به سرعت سربازان امیر نظام را بین نیروهای داروغه پخش و در سطح شهر پخش کرد. اما کم و زیاد درگیریهای در سطح شهر شروع شده بود.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (97): دومین قتل

خلاصه: خواندیم که در جریان گروگان‌گیری افسون به خاطر انتقام گرفتنش از زانیار، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. شاه عباس و جمع زیادی از مردم در مراسم تشیع جنازه یاور شرکت کردند. از آن طرف شاهزاده که همراه شاه بود، برای دیدن فرزانه مخفیانه به خانه داروغه می‌رود که ناگهان داروغه از راه می‌رسد.
داروغه اسبش را جلوی درب بست و به درون خانه خودش آمد. بیرون خانه قباد محافظ شاهزاده را دیده بود که با خودش را پشت دو اسب مخفی کرده بود که داروغه او را نبیند و سعی داشت با سوت به شخص دیگری علامت بدهد.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (96): داروغه در جستجو

خلاصه: خواندیم که در جریان گروگان گیر افسون به خاطر انتقام گرفتنش از زانیار، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. گرگین ادعا کرد که توسط سیاه پوشی بیهوش شده و شاه عباس و جمع زیادی از مردم در مراسم تشیع جنازه یاور شرکت کردند.

شاه عباس وقتی از متین مطرب شنید که جانشین یاور در زندان است رو در هم کشید و به آرامی گفت که دستور می‌دهد به این موضوع رسیدگی شود و بعد به همراه محافظانش از میان جمعیت خارج و سوار اسبش شد و در اولین فرصت از وزیر اعظم جویایی موضوع شد. وزیر به اختصار توضیح داد که یکی از عیاری به نام مصطفی شیرفروش که از یاران نزدیک یاور بوده در صحنه قتل با دستی خون‌آلود توسط داروغه دستگیر شده ولی هنوز تحقیقات در این مورد در حال انجام است. (ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (95): وداع با یاور

خلاصه: خواندیم که افسون برای انتقام از زانیار، به راهنمایی سیاه‌پوش ناشناسی، استاد او را دزدید. زانیار پا به دام افسون گذاشت، اما توانست پس از نبردی او را گرفتار کند. افسون نشانی محل یاور را به او داد و بعد با حیله‌ای فرار کرد. چون زانیار زخمی بود، مصطفی برای نجات یاور رفت ولی یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. گرگین که در محل قتل بوده، اعتراف می‌کند که توسط سیاه پوشی بیهوش شده است.
داروغه، گرگین را همراه خود کرد و در شهر گشتی ‌زد تا شاید گرگین بتواند پیرمرد سیاه‌پوش را شناسائی کند. اما شهر نیمه بسته بود و بیشتر مردم به سمت قبرستان بابا رکن‌الدین به راه افتاده بودند.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (94): داروغه به دنبال قاتل یاور

خلاصه: خواندیم که افسون برای انتقام از زانیار، استاد او را دزدید. زانیار پا به دام افسون گذاشت، اما توانست پس از نبردی او را گرفتار کند. افسون نشانی محل یاور را به او داد و بعد با حیله‌ای فرار کرد. چون زانیار زخمی بود، مصطفی برای نجات یاور رفت ولی در هنگام نجات او، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل توسط داروغه دستگیر شد. داروغه و وزیر به بررسی موضوع پرداختند.
حاتم بیگ وزیر و داروغه از شنیدن خروج دست جمعی عیاران از زورخانه، نگران شدند. وزیر‌اعظم فوری پیکی به امیرنظام فرستاد و درخواست کرد، گروهی از سربازان ورزیده برای حفظ نظم در اختیار داروغه قرار گیرد.(ادامه مطلب)

داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (93): عیاران در غم

خلاصه: خواندیم که افسون برای انتقام از زانیار که برادرش را کشته بود استاد او، یاور را دزدید. زانیار با آمادگی پا به دام افسون گذاشت، اما توانست پس از نبردی او را گرفتار کند. افسون نشانی محل یاور را به او داد و بعد با حیله‌ای فرار کرد. چون زانیار زخمی بود، مصطفی برای نجات یاور رفت ولی در هنگام نجات او، یاور کشته و مصطفی بعنوان قاتل او توسط داروغه دستگیر شد.
صبح فردای آن روز، مشخص بود که در شهر خبری هست. تمام نیروهای داروغه در آماده باش بودند. و برگرد زندان حلقه زده بودند. شایعه‌ای دهان به دهان در شهر میگشت.(ادامه مطلب)

Posts navigation

1 2 3 4 5 6 7 8 9 18 19 20
Scroll to top