خلاصه: خواندیم که با فرار افسون از زندان، زانیار و یارعلی به تعقیب آنها رفتند و به فرزانه و شاهزاده که در دست آنها اسیر بودند، کمک کردند که فرار کنند. اما یارعلی در آن میان کشته شد و زانیار برای گرفتن انتقام استادش دوباره به تعقیب راهزنان رفت.
غروب آنروز، خیلی دورتر از جایی که نظامیان شاهزاده به دنبال راهزنان میگشتند، یعنی در منتهای جنوب شرقی کوهستان، زانیار بالاخره در کنار یک چشمه کوهستانی رد یک نعل با گلی پنجپر را که به دنبالش میگشت، پیدا کرد. همانجا رد اطراق تعداد زیادی آدم نیز پیدا کرد. زانیار مطمئن شد در راه درست قرار گرفته است.… (ادامه مطلب)
دسته: داستانها
یک داستان را انتخاب کنید
داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (71): تعقیب راهزنان
خلاصه: خواندیم که با فرار افسون از زندان، شاه دستور داد داروغه به زندان بیفتد و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و برادرش ارغون دزدیده شدند. یارعلی و زانیار که به دنبال افسون رفته بودند، آنها را نجات دادند. یارعلی تا آخرین نفس با شجاعت مقابل راهزنان ایستاد تا دیگران فرار کنند. بالاخره شاهزاده با نیروی کمکی توانست راهزنان را عقب بزند و زانیار به سراغ جسد یارعلی رفت.
برای زانیار در آن لحظه مهمترین چیز این بود که جنازه یارعلی را برای دفن ببرد. با این وجود به دقت اردوگاه راهزنان را زیر نظر گرفت.… (ادامه مطلب)
داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (70): شاهزاده و ارغون
خلاصه: خواندیم که پس از فراری دادن افسون توسط برادرش ارغون از زندان، شاه دستور داد داروغه به زندان بیفتد و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار با یارعلی به نجات آنها رفتند. یارعلی اما در هنگام فرار کشته شد و در حالی که فرزانه و زانیار در برج کبوترخانه بودند، شاهزاده با سوارانش به سمت ارغون تاخت.
وقتی سواران ارغون به سمت شاهزاده تاختند، شاهزاده میدانست که سوارانی کمتر از ارغون در اختیار دارد، پس تصمیم گرفت او را گول بزند. او با سوارانش آبادی را دور زد.… (ادامه مطلب)
داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (69): نبرد در کبوترآباد
خلاصه: خواندیم که پس از فراری دادن افسون توسط برادرش ارغون از زندان، شاه دستور داد داروغه به زندان بیفتد و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار با یارعلی به نجات آنها رفتند. اما در هنگام فرار، یارعلی باقیماند تا با مرگش راهزنان را به تاخیر بیندازد.
زانیار و فرزانه بدون آنکه از مرگ تنها و قهرمانانه یارعلی باخبر باشند به آبادی رسیدند که شاهزاده ساعتی پیش به آنجا وارد شده بود. شاهزاده به محض رسیدن به آبادی درب خانهها را به صدا در آورد و به آنها گفت که راهزنان ممکن است هر لحظه از راه برسند.… (ادامه مطلب)
داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (68): یارعلی
خلاصه: خواندیم که افسون توسط برادرش ارغون از زندان فراری داده شد. شاه هم در عوض دستور داد داروغه به زندان بیفتد و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار با یارعلی به نجات آنها رفتند. اما در هنگام فرار، یارعلی باقیماند تا به تنهای جلوی راهزنان را بگیرد.
زانیار و فرزانه با ترس بروی زمین نشستند و به نور مشعلها که به آنها نزدیک میشدند، نگاه کردند. فرزانه زیر گوش زانیار زمزمه کرد: «تو خودت را نجات بده» زانیار اما به شدت سرش را تکان داد و پاسخ داد: «نه!… (ادامه مطلب)
داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (67) : وداع در بالای کوه
خلاصه: خواندیم که افسون توسط برادرش ارغون از زندان فراری داده شد. شاه هم در عوض دستور داد داروغه به زندان بیفتد و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار با یارعلی به دنبال افسون میرود و همراه با اسیران از ارودگاه راهزنان فرار میکنند.
وقتی همه فراریها بالاخره خودشان را به بالای بلندی رساندند. یارعلی در حالی که هنوز نفسنفس میزد رو به زانیار کرد گفت: «راهزنان دنبالمان هستند و اگر معطل کنیم، همه ما را به دست میآوردند. پس خوب گوش کنید.… (ادامه مطلب)
یک عیار و چهل طرار – قسمت 66: فراریان در دل شب
خلاصه: خواندیم که ارغون برادرش افسون دغل را از زندان فرار داد. شاه هم دستور داد در عوض داروغه را به زندان بیندازند و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار بعد از ملاقات با وزیر و تغییر قیافه با یارعلی به دنبال افسون میرود ولی توسط افراد ارغون دستگیر میشوند. اما همان شب همراه با اسیران از ارودگاه راهزنان فرار میکنند.
هیچ فرصت ایستادن نبود، زانیار غل و زنجیری که به پایش بود را بالا گرفته بود و همگی ابتدا به آهستگی و وقتی کمی از اردوگاه دور شدند، به سختی شروع به دویدن کردند.… (ادامه مطلب)
یک عیار و چهل طرار – قسمت 65: عروسی راهزنان
خلاصه: خواندیم که ارغون برادرش افسون دغل را از زندان فرار داد. شاه هم دستور داد در عوض داروغه را به زندان بیندازند و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار بعد از ملاقات با وزیر و تغییر قیافه با یارعلی به دنبال افسون میرود ولی توسط افراد ارغون دستگیر میشوند و مجبور به خدمت در چادر ارغون میشود و میشنود که افسون میخواهد آن شب فرزانه را عقد کند.
شاهزاده برخلاف میلش زیر فشار شمشیر، بالاخره تسلیم شد و گفت: «باشد، کاری که میخواهی را میکنم، اما خودت هم میدانی که این نمایشی بیش نیست و با وجود مخالفت دختر، عقدتان باطل است!»… (ادامه مطلب)
یک عیار و چهل طرار – قسمت 64: اسیران ارغون
خلاصه: خواندیم که ارغون برادرش افسون دغل را از زندان فرار داد. شاه هم دستور داد در عوض داروغه را به زندان بیندازند و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار بعد از ملاقات با وزیر و تغییر قیافه با یارعلی به دنبال افسون میرود ولی توسط افراد ارغون دستگیر میشوند.
ارغون و افسون در بالای چادر و گرگین و شیرغلام پاییندست آنها نشسته بودند و در گوشه چادر هم شاهزاده و فرزانه دست و پا بسته افتاده بودند. زانیار با دیدن فرزانه چنان خشمگین شده بود که میخواست با دستهای بسته به ارغون و افسون حمله کند.… (ادامه مطلب)
یک عیار و چهل طرار – قسمت 63: شکارچیان شکارشده
خلاصه: خواندیم که ارغون برادرش افسون دغل را از زندان فرار داد. شاه هم دستور داد در عوض داروغه را به زندان بیندازند و بر شاهزاده هم به دلیل عشق به دختر داروغه غضب کرد. اما شاهزاده و فرزانه هر دو توسط افسون و ارغون دزدیده شدند. زانیار برای کمک به پیرمرد و پیرزنی به خانه وزیر رفت و وزیر از راز دلش آگاه شد.
زانیار خودش را به خانه یاور رساند. نامه آزادی پیرمرد و پیرزن را به او داد و شرح ماجرای دیدار با حاتمبیگ وزیر را برای یاور تعریف کرد. یاور در نهایت گفت: «حاتمبیگ، وزیر باهوشی است، به فکر مملکت هست، اما بیش از آن به فکر رضایت شاه است.»… (ادامه مطلب)