داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (120): یادی از گشته
خلاصه: خواندیم در حالیکه مرداس جاسوس یاور قصاب و داروغه را کشته و سعی میکند وزیر را ترور کند. عیاران شهر و در راس آنها زانیار به دنبال گرفتار کردن او هستند. آنها مطمئن هستند که مرداس نقشه بزرگتری در سر دارد. در این میان شاه عباس دستور داد دختر داروغه بعنوان دخترخواندهاش به حرمسرا برده شود. مشاهده این موضوع حال زانیار را پریشان میکند.
زانیار گذر زمان را حس نمیکرد ناامیدانه کنار کوچه نشسته بود و به همه اتفاقاتی که طی سال گذشته برایش افتاده بود فکر میکرد. از زمانی که در یک شب تاریک همراه افسون دغل به دنبال طعمهای برای دزدی میگشتند و با فرزانه دختر داروغه روبرو و در همان نگاه اول عاشق او شده بود خیلی گذشته بود.… (ادامه مطلب)