داستان دنباله دار یک عیار و چهل طرار (88): دیدار با افسون

خلاصه: خواندیم که افسون برای انتقام از زانیار که برادرش را کشته، به راهنمایی سیاه‌پوش ناشناسی، استاد او یاور را دزدید. زانیار نیز در عوض شهرنوش همسر افسون را همراه خود کرد و راهی محل قرار شد. در راه شهرنوش داستان آشنائی خودش با افسون و آنچه که بر افسون گذشته را تعریف کرد.
در حالی که زانیار در کنار آتش خوابیده بود، شهرنوش ابتدا به این فکر کرد که با خنجر زاینار را بکشد اما می‌دانست که قادر به کشتن کسی نیست. پس به این فکر کرد که از فرصت استفاده کرده و فرار کند. ولی می‌ترسید که افسون، زانیار و یاور را بکشد.(ادامه مطلب)

Scroll to top