
هنگام که رژیم فرمان داد کتابهای مضر را
برتولت برشت
در انظار عمومی بسوزانند
و همه جا ورزاها را واداشتند گاری گاری کتاب
به تل هیزم بکشانند
شاعری فراری
یکی از بهترین ِ شاعران
سیاههی کتابهای سوخته در دست
وحشتزده
دریافت کتابهای او از قلم افتاده
سراپا خشم به سوی میزتحریر شتافت
و نامهای به قدرتمداران نوشت:
مرا بسوزانید!
با قلمی سوزان نوشت:
مرا بسوزانید!
بر من این ظلم روا مدارید!
تنهایم مگذارید!
مگر در کتابهایم همواره از حقیقت نگفتهام؟
و اکنون چنان چون دروغگویی با من رفتار میکنید
امر میکنم به شماها
مرا بسوزانید!
در مورد کتاب سوزان در ایران نیز حرف و حدیثهای زیادی است. حداقل در سه دوره اسکندر و عمر خطاب و چنگیز اخباری از کتاب سوزی وجود دارد که محققان تاریخی بیشتر میتوانند در مورد آن بحث کنند. اما در دنیای ادبیات نثر بهترین اثر را در این مورد ری برادبری در فارنهایت ۴۵۱ به تصویر کشیده است. توصیه میکنم حتما این کتاب را بخوانید.