آخرین تولد
«بلکرن آمرانی» تنها در سلول خوابگاهش نشسته بود، البته به کار بردن کلمه تنها برای موجودی با سه کله، کمی دور از انتظار است، اما وقتی «سردانش» داشت آخرین پاراگرافهای مقالهاش در مورد سرمنشاء زبانهای غیر هوشمند تکامل یافته را مینوشت و «سرکار» داشت در میان سیارههای که جدیداً درخواست مترجم زنده کرده بودند میگشت، «سرآرزو» تنها بود. دو سر دیگر هر چهار بازو را به کار گرفته بودند تا بتوانند از پایانههای اطلاعاتی استفاده کنند. بنابراین فقط دو پا برای سرآرزو باقیمانده بود که آنها را بالای صندلی گرفته بود و به آرامی تکان میداد.
امشب تولدش بود، اما در میان یزاریشها رسم نبود که بعد از نوزده سالگی جشن تولد بگیرند.… (ادامه مطلب)